از

0% Complete
پایان آزمون

اصولا طبق مد لباس نمی پوشم و لباس‌های سنتی و کلاسیک را ترجیح می‌دهم. برخی ممکن است لباس پوشیدنم را به سبک لباس پوشیدن مردانه نزدیک بدانند، در حقیقت با لباس پوشیدن به سبک مردانه احساس بهتری دارم.

من عاشق این هستم که خیلی زنانه و جذاب لباس بپوشم و آرایش کنم و طرز لباس پوشیدنم جذابیت‌های وجودم را کاملا نشان بدهد. دوست دارم جواهراتم را با دقت و سلیقه انتخاب کنم، به ست کردن روسری‌های رنگین ابریشمی‌ام با لباس‌هایم اهمیت می‌دهم.

لباس‌های زیبا دارای طرح‌های گل‌دار و چاپی که ساده نیست را انتخاب می‌کنم، این لباس‌ها با احساسات دخترانه من تطابق بیشتری دارند، حتی اگر به نظر بیاید آرایش و لباس من خاص است (یعنی مثل همه نیست).

من لباس‌های راحت‌تر مثل تیشرت و جین را به لباس‌های تنگ‌تر و شیک‌تر ترجیح می‌دهم.

اصولا ترجیح می‌دهم به جای بیرون رفتن از خانه، در خانه بمانم و با خانواده باشم، در خانه خیلی به لباس و آرایشم اهمیت نمی‌دهم.

سبک لباس پوشیدن من معمولی و همه پسند است. ترجیح می‌دهم مطابق عرف و لباس رسمی بپوشم و آرایشی سبک داشته باشم. لباس‌های رسمی و راحت را به لباس‌های بدن‌نما ترجیح می‌دهم، کمتر از کفش پاشنه بلند و زیور آلات استفاده می‌کنم.

ترجیح می‌دهم لباسی که میخرم کارایی بیشتری داشته باشد تا اینکه طبق مد باشد. علاقه‌مند به جلب توجه دیگران با نوع لباس پوشیدنم نیستم، بنابراین سبک لباس پوشیدن بسیار ساده در رنگ‌های ساده را ترجیح می‌دهم.

زیاد به زیبایی اندامم فکر نمی‌کنم. بیشتر به افکار و ایده‌هایم فکر می‌کنم تا اینکه توجه خاصی به اندامم داشته باشم.

دوست دارم بدنم را آن‌هایی که دوستشان دارم لمس کنند. از تماس فیزیکی به طور منظم در تعامل با کسانی که دوستشان دارم لذت می‌برم. دوست دارم با عطر و لوسیون و کرم، پوستم را شبیه پوست نوزاد نرم کنم.

زیاد با بدنم ارتباط ندارم و زیاد بر آن تمرکز نمی‌کنم. خیلی به بدنم آگاه و هوشیار نیستم.

بدن من نیاز به ورزش منظم دارد. ورزش الویت زندگی من است. وقتی بدن ورزشکاری و فعالی دارم احساسم بهتر است. خیلی از لمس فیزیکی و نوازش خوشم نمی‌آید.

بدن من برای تربیت کودکان ساخته شده است. نگه داشتن، بغل کردن، این نوع از لمس، لذت خوبی به من می‌دهد. اصراری به رابطه جنسی ندارم، مگر اینکه به دنبال داشتن فرزند دیگری باشم. دوست دارم تن‌ام را باردار و حامله ببینم این فرایند را می‌پرستم.

اصلا راحت نيستم راجع به بدنم حرف بزنم و علاقه‌ای به تمرکز بر آن ندارم. چيزهای مهم‌تری هستند كه بايد به آنها فكر كنم همانند فعاليت‌هايم در سازمان‌ها، جلسات و مسائل خانواده.

از بدن همچون خانه‌ام مراقبت می‌کنم. به اندازه‌ای که بدنم بتواند وظایف و توانایی‌هایش را بخوبی انجام دهد مراقبش هستم. از لمس بدنم توسط شوهرم لذت می‌برم. همین اندازه به بدنم اهمیت می‌دهم.

ترجیح می‌دهم که در جاهای شلوغ و پر رفت و آمد شهر زندگی کنم. خانه‌ای که نزدیک کتاب‌فروشی‌ها و محل کارم باشد. به کار کردن طولانی مدت تمایل دارم. ممکنه نهار خوردنم هم کنار لپ‌تاپ و مشغول کار باشد.

هر کجا زندگی می‌کنم باید راحت و قشنگ باشد. خانه من کاملا با ذوق رنگ‌آمیزی شده. کارهای هنری زیبا در آن وجود دارد. قطعات هنری دوست داشتنی، پارچه‌های خوش لمس در مبلمانم، فرش مخمل خواب‌دار.

در خانه فضای خصوصی لازم دارم تا کارهایی که دوست دارم انجام بدهم. من زر و زیور آراستن منزل با شمع یا دیگر چیزها را دوست دارم که حال و هوا و احساس ویژه‌ای در وجودم ایجاد کند.

ترجیح می‌دهم در حومه شهر و یا جاهای ییلاقی و سبز که به طبیعت نزدیک‌تر باشد زندگی کنم. یاخانه‌ام نزدیک پارک باشد به طوری که بتوانم از درختان و حیات‌وحش لذت ببرم. دوست دارم خانه ام ساده و پر از گل و گاه باشد و مبلمانم ساده باشد.

دوست دارم خانه‌ام گرم و راحت و هر کدام از اعضا خانواده یک اتاق داشته باشند. خانه من اغلب بوی پخت و پز و غذا می‌دهد. خانه من به ندرت مرتب، اما همه به خوبی در آن زندگی می‌کنند و لذت می‌برند.

بیشتر ترجیح می‌دهم که خانه‌ام خیلی مجلل باشد و در محله‌ای معتبر باشد تا همه را تحت تاثیر قرار بدهد. خانه بزرگ، با شکوه، شسته و رفته و مرتب را ترجیح می‌دهم. جایی برای تحت تاثیر قرار دادن همکاران برجسته شریک زندگی‌ام که در آن فخر فروشی کنم.

در کدبانوگری و خانه داری قوی هستم. خانه داری را دوست دارم و مانند مدیتیشن به آن مشغول می‌شوم. خانه من منظم و مرتب است، نه اما زیاد از حد. گل‌های تازه و نان‌ تازه همیشه سعی می کنم در خانه داشته باشم.

ترجیح می‎دهم بیرون غذا بخورم و زیاد وقت ندارم تا برای خودم آشپزی کنم. دوست دارم بیرون و با دوستانم غذا بخورم و از حرف زدن با یکدیگر لذت ببریم.

دوست دارم در مکان‌های رمانتیک غذا بخورم. محیط بیشتر از نوع غذا برای من اهمیت دارد، هرچند که از غذای خوب هم لذت می‌برم. اصولا دوست دارم به غذاها ناخنک بزنم. از عاشقانه و رمانتیک بودن لذت می‌برم.

زیاد اهل غذا خوردن و اهل شکم نیستم. ممکن است در شرایطی باشم که به یک لقمه نان و پنیر هم کفایت کنم. زیاد برایم مهم نیست که حتما پشت میز بنشینم و غذای مفصلی میل کنم.

طوری غذا میخورم که بدنم را سلامت و متناسب نگه دارم. غذاهای ارگانیک سالم را به مواد غذایی فروشگاهی ترجیح می‌دهم. توجه دارم که بدنم برای تامین سوخت فعالیت‌های فیزیکی‌ام نیاز به پروتئین و املاح کافی دارد.

عاشق اینم خانواده و بچه‎هایی داشته باشم تا بتوانم برایشان آشپزی کنم، همچنین از آشپزی کردن برای مهمان‌ها لذت می‌برم و دوست دارم مهمان دعوت کنم و برایشان آشپزی کنم.

غذا خوردن با خانواده بر سر یک میز برایم خیلی مهم است. همچنین گفتار و رفتار مناسب افراد در زمان غذا خوردن برای من اهمیت زیادی دارد.

آماده کردن غذا یکی از مهم‌تریم اجزای خانه‌داریست، ترجیح می‌دهم خیلی آرام و بی ادعا غذایی مغذی و مناسب برای وعده‌های غذایی آماده کنم.

عاشق کتاب خواندنم. خیاطی، قلاب‌دوزی، شطرنج بلدم و از فعالیت‌های ذهنی نیاز با هماهنگی دست نظیر شطرنج لذت می‌برم.

دوست داشتم لباس‌های پر زرق و برق مادرم را بپوشم. راه رفتن با کفش پاشنه بلند مادر و آرایش کردن را دوست داشتم.

در زمان کودکی بازی‌های یواشکی، تنهایی و یا با دوستان خیالی داشتم.

دوست داشتم به دل طبیعت بروم. عاشق کشف گیاهان و تماشای جنگل و رودخانه‌ها و مخلوقاتی که در طبیعت زندگی می‌کردند بودم. از بررسی مواد زیر میکروسکوپ لذت می‌بردم. حیوانات را دوست داشتم. تیراندازی با کمان و سایر ورزش‌ها نیز برایم دوست‌داشتنی بود.

بیشتر نقش مادر را برای عروسک‌هایم بازی می‌کردم. آن‌ها را غذا می‌دادم و گردش می‌بردم.

همه بازی‌هایم همیشه با دوستانم بود. تصور می‌کردم که بزرگ شده‌ام و همسری دارم که باید از آن مراقبت کنم. از خانه‌های عروسکی و خانه بازی با دوستانم و دعوت کردن آن‌ها به چای در بازی لذت می‌بردم.

از خودم به عنوان یک کودک نگه‌داری می‌کردم. آرام و غیروابسته بودم. کودک سازگاری بودم بنابراین با خودم بی سر وصدا و آرام بازی می‌کردم. در بازی‌هایم دنباله روی از دیگران و یا جلب خوشنودی ایشان را جستجو نمی‌کردم.

مردی را دوست دارم که مهم‌تر از هر چیز از لحاظ فکری چالش برانگیز باشد. مرد موفقی که تمایل داشته باشد کارهای مرا ببیند و مخ زن و رمانتیک نباشد. طبیعت من بیشتر نگاه به هدف است. من به سمت مردانی کشیده می‌شوم که با فرهنگ باشند و از چالش‌های زندگی شهری با علایق فکری و سیاسی برخوردار باشند. نیاز دارم که از لحاظ فکری تحریک شوم.

مردی را دوست دارم که مهم‌تر از هرچیز در عشق من را به هیجان بیاورد. قدیم‌ها جذب مردانی می‌شدم که هیچ مناسب حالم نبودند. مردانی خلاق، عاطفی اما دم‌دمی مزاج، گریزپا، با روابط عاطفی پرتنش، افراد شاعرانه کلام، غیرقابل پیش‌بینی، جذاب، عاشق پیشه‌های حساس و ...، اما حالا که بالغ شده‌ام، افراد پیچیده، با فرهنگ و خوش مشرب و شریکی برای لذت بردن روابط رمانتیک را ترجیح می‌دهم.

مردی را دوست دارم که مهم‌تر از هر چیز دنیای ژرف درون من را بفهمد. مکمل متضاد من باشد. با وسعت فکر، سخت، مغناطیسی، از لحاظ سکس جذاب باشد. شخصیتی غالب یا کس که از من قدیمی‌تر و پخته‌تر در عمل باشد به عنوان استاد معنوی، راهنما و عاشق من. تمایل به شریکی دارم که دنیای من را درک کند.

به مردی تمایل دارم که از نظر فکری با من برابر باشد. شخصیتی خلاقانه، هنری، گرم و با استعداد موسیقی. شریکی را می‌خواهم که رشدم دهد. منافع مکملمان را به اشتراک گذاشته و از هم یاد بگیریم و به هم یاد بدهیم. عاشق فعالیت کردن باهم باشیم. عاشقانه‌هایمان ماجراجویانه و سورپرایز کننده باشد. عملی‌تر بودن نسبت به احساساتی بودن بیشتر تمایل دارم.

من عاشق مردی هستم که مرا حمایت و لوس کند. بیشتر دوست‌ دار مردانی هستم که در وجود زن ها به دنبال شخصیت مادرانه شان می گردند. تمایلم به بخشیدن بیش تر از دریافت کردن است و توقع زیادی از شریک زندگی ام ندارم.

شریکی را می‌خواهم که دارای شان و مقام است و به او افتخار می کنم. همیشه به ترقی و قدرتمند بودن فکر کرده‌ام، شریکی که با جایگاه و موقعیت ممتاز او در جامعه می‌بالم. تمرکز و حمایت شخصی‌ام را برای رشد ایشان قرار می دهم.

جذب مردی ساکت و آرام و محبوب می‌شوم. فرد خانواده دوستی که درک کند من همسر خوبی هستم. شریک زندگی من مرد خانواده دوست و تکیه‌گاه خانواده و نان آور زندگیست. ما هر دو نسبتا مستقلیم و سکس در روابط ما در اولویت نیست.

شغل و حرفه تخصصی من از ازدواج مهم‌تر است. در ازدواج بیشتر علاقه‌مند به همراهی هستم تا رسیدن به شور و شوق، همکاری در ازدواج از دو طرف سودمند است تا ما حد زیادی می‌توانیم از گفتگو در مورد وقایع، سیاست و زندگی حرفه‌ای‌مان لذت ببریم. احساسات اولویت موضوع بحث‌هایمان نیست.

فقط عشق مهم است. من داشتن رابطه عاشقانه را ترجیح می‌دهم. ازدواج به خودی خود مهم نیست بلکه رابطه با عشق و هیجان عاطفی و جسمی اهمیت دارد. اگرچه وقتی این هیجانات در اولویت باشد ممکن است ازدواج هم خوب باشد.

شاید به خاطر اینکه می خواهم طبق عرف رفتار کنم ازدواج را ترجیح می دهم. اما تصوری فراتر از آنچه که در واقعیت هست از ازدواج دارم. در ازدواج طالب برقراری یک ارتباط معنوی و روحانی بالا هستم.

به ازدواج تمایل خاصی ندارم. طبیعت مستقلی دارم و آزادی‌ام از ازدواج برایم مهم‌تر است. عقیده ندارم که برای کامل بودن، نیازی به ازدواج باشد. البته ازدواج در غالب دوستانه و با همکاری‌های برابر خوب است. به شرط اینکه آزادی کافی داشته باشم و لزومی به تغییر فامیل فرد با ازدواج نیست.

مهم‌تر از هر چیز ازدواج ضامن و حامی فرزندان است. عشق تنها کافی نیست. آرزوی من برای ازدواج این است که یک محیط امن با یک شریک مسئول ایجاد کنم برای تولد بچه‌ها و برای لذت بردن از پرورش کودکانم.

با ازدواج احساس کامل بودن می‌کنم. میزان ثبات ازدواج ما بستگی به نوع بازی هر یک از ما در ازدواج دارد. به عنوان یک همسر، انتظار از خودگذشتگی شریک زندگی‌ام را به عنوان یک خانواده بودن دارم.

واقعا فرد جاه طلبی در جهان خارج نیستم. یک زندگی آرام را در خانه ترجیح می‌دهم و البته بدون ازدواج و به تنهایی هم خوبم. شریک زندگی من ممکن است در سفر و یا دور از خانه مشغول به کار باشد. خانه دار هستم و در یک مفهوم سنتی شریک زندگی من لازم نیست مرا از احساس سرشار کند. برای معنا بخشیدن به زندگی‌ام چنین چیزهایی زیاد برایم مهم نیست.

در سال‌های جوانی انرژی‌ام را به زندگی حرفه‌ای‌ام سوق داده‌ام. تمايل دارم بيشتر با عقل و هوشم در ارتباط باشم تا تمايلات جنسی‌ام. به تمايلات جنسی به اندازه ديگر تجربه‌ها، ايده‌ها و مباحث علاقه‌مند نيستم. با اين وجود می‌توانم عاشق ماهری باشم اگر بخواهم آن را در ذهنم بگنجانم.

به خوبی از نظر جنسی پاسخگو هستم به راحتی توسط شريک مورد علاقه‌ام به هيجان می‌آیم. ترجيح می‌دهم عشق‌ورزی به عنوان بخشی از تعاملات ما باشد. گرايشم به سمت رابطه‌ی جنسی، بيشتر اتفاقی است.

بيداری جنسی برای من كمی ديرتر از سن رشدم اتفاق افتاد از آن زمان مدتی در حقيقت، بيشتر از زن بودن احساس دختر بودن می‌کردم به هرحال، احساس خوبی در مورد خودم دارم وقتی كه طبيعت ارگاسم را در وجودم كشف كردم.

در سال‌های اوليه رابطه جنسی برايم فقط مثل يک ماجراجويی بود با اين حال، بالغ‌تر شدنم استقلالم را افزايش داده است. در هر حالت، اشتراک داشتن و انجام يک فعاليت مشترک با شريک زندگی مهم‌تر از سكس به نظر می‌رسد.

دوست دارم نوازش بشوم و عشق بورزم. تمايلات جنسی به خاطر خودش زياد برای من مهم نيست و امكان به دنيا آوردن نوزاد حاصل از ارتباط جنسی بيشتر خوشنودم می‌کند. قديم‌‎ها نيز، من بيشتر از روابط جنسی انتظار داشتم بچه‌دار بشوم.

برای من، رسيدگی به تمايلات جنسی و ازدواج يكيست. روابط جنسی بخشی از نقش من برای ارائه به همسر است. در تحريک شدن به شريک جنسی‌ام وابسته هستم. وفاداری همسر در امور جنسی كاملا ضروری است.

رابطه جنسی به خودی خود برای من مهم نيست. در واقع، تمايلات جنسی من اغلب در درونم نهفته است مگر زمانی كه عشق‌ورزی اتفاق بيفتد. از عشق‌ورزی وقتی كه رخ می‌دهد لذت می‌برم. عشق‌ورزی يک تجربه گرم و لذت بخش برای هر دوی ماست و من هم در آن نقش خودم را خوب بازی می‌کنم.

دلم می‌خواهد انرژی‌ام را به زندگی حرفه‌ای‌ام سرازير كنم به جای اينكه بر كودكان تمركز كنم با اين حال، مشتاقانه منتظرم فرزندانم به رشد عقلی برسند به طوری كه بتوانم از مكالماتم با آنها و همچنين تشريح طرح‌ها، دغدغه‌ها و پروژه‌هايم با آنها لذت ببرم. ترجيح می‌دهم كه بچه‌ها كنجكاوی نشان بدهند و استقلال منطقی داشته باشند و بچه‌هایی لوس و بهانه‌گير نباشند.

فرزندانم را دوست دارم ولی مسائل مهم ديگری هم در زندگی من هستند. عاشق اين هستم كه الهام بخش خلاقيت، ابراز وجود و خود بيان‌گری در بچه هایم باشم و آنها را به سمتی سوق بدهم كه به خوبی رفتار كنند. توانایی‌های شان را پیدا کنم و رشد دهم و به انها احساس زيبا و قابل قبول بودن را بدهم، اما اطرافیان به من می گویند که ممکنه از تمرکز کردن روی بچه هام خسته شوم و سرگرم علايق اجتماعی خودم بشوم و از آنها غافل بمانم. با بچه‌هايم گرم و سخاوتمندانه رفتار می‌کنم اگرچه آنها در مركزيت زندگی من نيستند.

عاشق بچه‌هايم هستم ونسبت به نيازهايشان حساسم. دائما می‌خواهم بدانم كه آنها چه احساسی دارند و به چه فكر می‌كنند. اما نظم بخشيدن به آنها برايم سخت است و مرزبندی‌ها به خوبی انجام نمی‌گیرد. از اينكه بر آنها قدرت داشته باشم احساس راحتی نمی‌كنم. مانند بچه‌ها، من هم از پرورش تخيل آنها در طول بازی و داستان گفتن لذت می‌برم.

با وجود اينكه بچه‌ها را دوست دارم وليكن يك كشش غريزی خاص به نقش مادر بودن ندارم. من از تيپ ورزشكاری و فعاليت‌هايم بيشتر از باردار بودن خوشم می‌آید و به همان اندازه از تملک يك خانواده از پيش ساخته شده رضايت دارم. به تقويت استقلال در فرزندانم اهميت می‌دهم و از پياده‌روی با آنها و آموزش دادن به ايشان درباره طبيعت و حيوانات بيشتر لذت می‌برم.

تمايل غريزی شديدی به مادر بودن و زايمان و مراقبت از فرزندان خودم دارم. نداشتن فرزند آرزويی برآورده نشده را در قلبم ايجاد می‌کند.

كودكان جزء مهمی از يک خانواده هستند. انتظار رفتار خوب و موفقيت از فرزندانم را دارم. آنها نيز بايد به پدر و مادر خود افتخار کنند.

يک پناهگاه امن و راحت و عاشقانه برای خانواده و فرزندانم ايجاد كرده‌ام. اين در طبيعت من نيست كه آنها را به سمت جهان هل بدهم، هيچ جاه طلبی‌های بزرگی برای آنها ندارم هر چه را كه آنها دلشان بخواهد و آرزو داشته باشند برای من هم خوبست. با اين حال، متوجه شده‌ام كه گاهی هم ممكن است يک ذره منفعل و غيرمنطقی نسبت به عزيزانم باشم.

بسيار علاقه‌مند به خواندن و مطالعه شرايط سياسی كنونی، محلی، ملی و خارج از كشور هستم. اين بحث‌ها را با افراد آگاه بسيار تحريک كننده می‌بینم. معمولا از مسائل گروه‌های اقليت حمايت ميكنم. از رفتن به موزه‌ها، محافل سخنرانی و سمينارها و ورک‌شاپ‌ها لذت می‌برم، مشتاقانه در جستجوی بحث‌های انديشمندانه‌ام و تماشای فيلم‌های برانگيزاننده را دنبال می‌کنم.

عاشق جمع‌آوری هنرهای زيبا، نقاشی، سراميک، لباس زيبا و جواهرات هستم، حضور در گالری‌های هنری و گروه‌های هنری را دوست دارم. از تئاتر، رقص و اجرای موسيقی و فعاليت‌های گروهی لذت می‌برم.

عاشق خواندن، نوشتن، داشتن يک دفترچه خاطرات رويايی، تصور و خيال‌پردازی روياها و فانتزی‌هایم هستم، عاشق باغ و رشد گل و گياهانم. نياز دارم كه بيشتر وقت‌هايم را برای تجديد قوايم با خودم تنها باشم و به برنامه‌های شخصی‌ام اختصاص دهم اگر چه از بودن در كنار دوستانم هم لذت می‌برم.

يک كوهنورد مشتاق هستم، از كمپينگ در طبيعت بكر لذت می‌برم به‌طور طبيعی ورزشی هستم و اغلب از ورزش‌های رقابتی يا فعاليت در بيرون به صورت منظم لذت برده‌ام.

ارتباط با خانواده و دوستان نزديک بيشتر مورد علاقه‌ام است. من عاشق پخت و پز برای خانواده، دوستان و فرزندان خود هستم. اينكه همه را در يک وعده غذايی دور هم جمع كنم، بچه‌ها باهم بازی كنند، برایم رضايت بخش است. همچنين من از خیاطی، بافندگی، پخت شیرینی با بچه‌ها يا دوستانم لذت می‌برم.

به صورت داوطلب در جامعه و در انجمن‌های محلی يا در ارتباط با مدرسه بچه‌ها درگيرم. لذت خاصی از تصدی‌گری و سازمان‌‎دهی اين‌گونه امور دريافت می‌کنم. كار من چيزی است كه خارج از خانه انجام می‌دهم. با اين حال، تعهد اوليه من متعلق به شريک زندگی‌ام است. زمان و فعاليت‌هايم را با زمان بودن همسرم در خانه، تطبيق می‌دهم.

از زمان‌های سكوت لذت می‌برم می‌خواهید باور كنيد يا نه، از كارهای خانه لذت می‌برم. اين كار برای من شبيه مراقبه است. به اين صورت كه در هر زمانی بر روی يكی از كارهای عادی و روزمره تمركز می‌كنم و بدون هيچ گونه نگرانی در مورد ' زمان ' آن را انجام میدهم. همچنين از خواندن، پخت و پز، مراقبه و مرتب كردن گل‌ها لذت می‌برم. همچنين خوردن چای در محيطی آرام با دوستی صميمی را دوست دارم. گاهی اوقات مشتاقانه درجستجوی زمانی برای حضور در خلوت و سكوت هستم.

در ميهمانی معمولا مشغول بحث سياسی اجتماعی هستم. معمولا می‌توانيد مرا در ميان گروهی از مردان، اغلب به عنوان يكی از تنها زنان درگير يک بحث فكری يا سياسی، پيدا كنيد. علاقه‌مند به عناصری كه در بحث‌های زنانه عنوان می‌شود نيستم.

عاشق گردهمايی‌ها و ميهمانی‌های دسته‌جمعی هستم. هميشه می‌درخشم. قطعا متوجه جذاب‌ترين افراد در ميهمانی خواهم شد و آنها هم به من توجه خواهند كرد.

از شركت در بحث‌های اجتماعی خجالت می‌كشم و صحبت‌های دونفره را با كسی كه نياز به يک گوش برای شنيدن نگرانی‌هايش دارد، بيشتر دوست دارم.

در ميهمانی‌های بزرگ و مختلط كه مدام بين اين و آن نكته‌های عشقی رد و بدل می‌شود، احساس بی‌قراری می‌کنم. ترجيح می‌دهم با يک گروه از دوستان هم‌جنس خودم باشم و در مورد چيزهايی كه واقعا مهم هستند صحبت كنم.

زياد مشتاق شركت در ميهمانی‌های دست‌جمعی و رويدادهای اجتماعی با بزرگسالان ديگر در خارج از دامنه دوستان و خانواده‌ام نيستم. اغلب احساس تمايلی به رفتن ندارم. چرا كه نمی‌دانم در جمع اين‌طور آدم‌ها چطور بايد صحبت كنم.

ترجيح می‌دهم كه ميزبان باشم. در اجتماعی از همكاران شوهرم و همسران خود و يا خانواده دوستان و همكاران خودم، دوست دارم سازمان‌دهی و داشتن مسئوليت اين موقعيت بر عهده خود من باشد و در اين جمع مهم بدرخشم.

شركت در ميهمانی‌های بزرگ زياد برای من مهم نيست. ترجيح می‌دهم در خانه بمانم و از خواندن يک كتاب خوب و در محيطی راحت در كنار شومينه‌ام لذت ببرم.

انرژی من در دوستی بيشتر به ذهنيت گرايی كشيده شده است. ما به طور معمول در مورد كار، سياست و ديگر مباحث عقلانی بحث می‌كنيم. دوستان من چه مرد چه زن، بايد شبيه من، ديدگاه‌هایی قوی داشته باشند كه بتوانند آنها را به خوبی بيان كنند و ممكن است گاهی ما باهم تمايل به رقابت فكری به صورتی فعال داشته باشيم.

يك دايره گسترده از دوستان و آشنايان زن را دور و برم دارم با اين حال، دوستان مرد را به دوستان زن خودم ترجيح می‌دهم و در كنار آنها دوستانی هم دارم كه بين من و آنها عشق جريان دارد و يا ارتباطم با آنها به نوعی مربوط به ماجراهای عشقی گذشته‌‎ام می‌شود. دوستان زن من از لحاظ سطح زندگی به خودم شباهت دارند. دلم می‌خواهد كه با دوستانم وقت بيشتری بگذرانم با اين حال به نظر می‌آيد كه سرم خيلی شلوغ است و تقويم‌های اجتماعی‌ام پر است و ما نمی‌‎توانيم به شرايطمان برای اجرای برنامه‌های مشتركمان آسيب بزنيم.

دوستانم دوست دارند كه با من متفاوت باشند می‌گويند شبيه آفتاب پرست هستم. دوستان دختر من تمايل دارند كه شخصيت قوی‌تری از من داشته باشند. با "نه" گفتن معمولا مشكل دارم. برايم سخت است كه احساساتم را در قالب كلمات بگنجانم. درست است كه بودن در كنار دوستانم را خيلی دوست دارم ولی در هر حال از تنها بودن، كمی بيشتر از بودن با دوستانم لذت می‌برم.

مانند زنانی نيستم كه دوستی با مردان را ترجيح می‌دهند. به داشتن روابط خواهرانه و دوستی با زنان تمايل دارم. اين روابط برایم بسيار مهم است، گرايش فمينيستی دارم.

ما به خاطر بچه‌هايمان با هم دوست می‌شويم. دوستی من تا حد زياد، به خاطر فرزندانم و با خانواده‌ها و مادران دوستان بچه‌هايم است. عشق به فرزندان، فرايند مشتركی در ميان خانواده‌های ماست.

تعداد زيادی از دوستانم را از طريق شركت در فعاليت‌های سازمانی و گروه‌های مختلف يافته‌ام با اين حال، اگر به دليل شغل همسرم مجبور به نقل مكان شويم، شرايط خانواده‌ام در اولويت است. به راحتی قادر به نقل و انتقال و تغيير شرايط به خاطر همسرم هستم. اين در نظرم از دوستی‌ها مهم‌تر است.

فقط يک يا دو دوست از ميان هم‌جنسانم دارم كه گاه‌گاهی از بودن در كنار هم لذت می‌بریم ما تمايل به لذت بردن از احساسات مشابه و به اشتراک‌گذاری ارزش‌های مشابه هم داريم. با دلسوزی و مهر به يكديگر گوش می‌دهیم ولی درگير شايعه‌سازی و يا بحث‌های فكری نيستيم.

من از كتاب‌هایی كه موجب تحريک فكری می‌شوند، مانند مجله‌های خبری، سياسی، مقالات، نوشته‌های فمينيستی و حقوقی بيشتر لذت می‌برم.

خواندن كتاب‌هایی درباره نقاشان معروف و ديگر هنرمندان خلاق را دوست دارم. كتاب‌های هنری، داستان‌های عشقی، شعر و ادبيات بيشتر مورد علاقه من هستند و از رمان ها، داستان‌ها، شعرها و نوشته‌های عاشقانه لذت می‌برم. علاوه بر آن در چند كاتالوگ راجع به لباس‌ها و جواهرات اشتراک دارم.

در اطرافم كتاب در مورد موضوعات متافيزيكی و معنويت، روانشناسی، اسطوره شناسی و عكاسی و نوشتن خلاق زياد است. خيلی از زمان‌های آرامی كه به خواندن اختصاص می‌دهم، لذت می‌برم.

من دوست دارم كه دور و برم كتابهاي يوگا ، مجلات و بروشورهاي ورزشي نظير مجلات قايقراني و قايق سواري ، نشنال جئوگرافيك، كتابهايي در مورد بهترين مكان هاي پياده روي، و كتابهاي مربوط به تصاوير پارك هاي ملي و حيوانات باشد . من علاقه مند به مقالات مربوط به يوگا و تناسب اندام، ورزش، محيط طبيعي و حيوانات هستم .

دوست دارم بيشتر كتاب‌ها و مقالاتی كه می‌خوانم درباره آشپزی، دستور‌العمل‌های مختلف، بافندگی و مجلات باغبانی و مجلات صنايع دستی باشد، در كتابخانه من، تعدادی از كتاب‌های مربوط به بچه‌داری و كودكان هم هست.

علاقه‌مند به مقالات روش‌های بهتر كردن فضای خانه و باغ هستم. كتابخانه من دارای مجلات مربوط به تزئينات خانه، روش نگه‌داری، كتاب‌های مربوط به سفر و جهان‌گردی، مجلات مردم شناسی و مجله‌های زندگيست. دوست دارم كه آخرين شماره چنين مجله‌هایی هميشه بر روی ميز قهوه‌ی خوری‌ام باشد.

از خواندن داستان در مورد زندگی زنان در تاريخ قديسين و ديگر زنان بزرگ لذت می‌برم. چند كتاب در مورد تمرينات بودايی هم دارم، همچنين در كتابخانه من كتاب‌های پخت نان و كلوچه و گل سازی هم يافت می‌شود.