5 روش برای مانع شدن دزدها از ربودن شادیهای شما
اجازه ندین افکار منفی شادی شما رو بدزدن. مراقب این 5 مجرم موذی باشین تا از خودتون و خوشبختیتون محافظت کنین. بیشتر کتابهای خودیاری وانمود میکنن که شادی یه چیز بسیار دستنیافتنیه، چیزی که برای رسیدن به آن باید سخت تلاش کنیم.
از نظر جان ایزو (سخنران انگیزشی، مشاور و نویسنده و مدافع زندگی پایدار)؛ شادی حالت طبیعی ماست. لبخند طبیعی کودک و آرامش خواب استعارههایی از شادی هستن که از قبل به ما تعلق دارن. لازم نیست پیِ اونها بگردیم.
دزد کسیه که چیزی را که قبلاً مال شما بوده ازتون میدزده. دزد شادی ما الگوهای فکری و فیلترهای درونی هستن که با اونها دنیا رو درهمریخته میبینیم. اونها دیدگاه ما رو نسبت به آنچه واقعی و طبیعی است تیرهوتار میکنن. پنج دزدی که شادی شما رو میربایند، عبارتند از: کنترل، خودپسندی، طمع، مصرف و راحتی.
-
کنترل
اولین دزد کنترله: تمایل به قدرت داشتن بر عواقب زندگی و مواردی که میخواییم متفاوت باشه. خوشبختی یعنی اینکه بدونیم چه چیزی رو میتونیم و چه چیزی رو نمیتونیم کنترل کنیم. در ابتداییترین سطح، شادی ناشی از درک این موضوعه که ما میتونیم اعمال و واکنشهای خودمون رو به وقایع خارجی کنترل کنیم. اما نتایج اقدامات دیگه دست خودمون نیست. تمرکز بر اعمالمون برامون خوشبختی میآره و تمرکز بر نتیجه اعمالمون باعث ناراحتی میشه.
تمام رنجها نوعی مقاومت در برابر اتفاقات لحظهایه. چطور میشه جلوی این دزد رو گرفت: سعی کنین در برابر هر اتفاقی که تحت کنترل شما نیست تسلیم بشین. تا موقعی که شرایط رو هنگام وقوع هر اتفاقی قبول کنین، به این باور میرسین که چهچیزی رو میتونین کنترل کنین و تحت تأثیر قرار بدین. حقایق سخت زندگی رو بپذیرین. دقت کنین که این میل و ولع به متفاوت بودن چیزهاست که شادی شما رو می دزده و نه شرایط.
-
غرور
شاید غرور تنها مانع بزرگ رضایتمندی واقعی و حتی رفاه اجتماعی باشه. غرور دزد قدرتمندیه که ما رو مجبور میکنه بر خود کوچکمون (منِ ذهنی) تمرکز کنیم. تلاشِ برای یافتن شادیایه که از آدمها دور افتاده. واژۀ دیگر برای این دزد منیّت است. خوشبختی از به خدمت گرفتن چیزی خارج از وجودتون نشئت میگیره.
چطور میتونین جلوی این دزد رو بگیرین: اجازه ندین که غرور، شادی شما رو بدزده. هر وقت حس کردین از داستانی که زندگی براتون رقم زده دلخورین یا دچار وسواس فکری شدین، به خودتون یادآوری کنین که در حال حاضر بخشی از یک داستان بزرگتر هستین. ساختن دنیایی عادلانه که برای همه نتیجۀ خوشایندی داشته باشه بخشی از اینه، و بیشتر به دلایل اخلاقیه تا دلایل عملی. فقط وقتی که همه موفق و کامیابن میتونیم واقعاً ایمن و شاد باشیم.
-
طمع
طمع سومین دزده که بهشکل مبدل و از راهی کارآمد ظاهر میشه مثل یهچیز بیضرر یا یه حس مشتاقانه. چه اشکالی داره چیزی رو بخوایین که تا حالا نداشتین؟ مگه این خواسته باعث پیشرفت در زندگی نمیشه؟ نقطه مقابل طمع اینه که در جایگاه شکرگزاری قرار بگیری. طمع ما را از تجلیل دیگران باز میداره چون زندگی تبدیل به مقایسه میشه.
چطور جلوی این دزد رو بگیریم: هرموقع تنها شوی و از آینۀ ضمیر ناخودآگاهت پرسیدی در مقایسه با دیگران چگونه ای؟ به یاد داشته باش که این دزده که با تو حرف میزنه. وقتی بهت میگه زندگی یه مسابقهست تا یه سفر، بدون داره دروغ میگه.
در عوض بپرسین: آیا من بهترینِ خودم هستم؟ یاد بگیر چطور بابت داشتههات قدردانی کنی. هر روز چند دقیقه وقت بذار برای پیدا کردن سهتا چیز که هر روز در زندگیتون سپاسگزارش هستین، یاد بگیر هر روز فردی رو انتخاب کنی و ازش تجلیل کنی یا موفقیتش رو جشن بگیری.
-
مصرفگرایی
مصرفگرایی به ما میگه که یه چیزی خارج از خودمون برای رسیدن به شادمانی وجود داره که بهش نیازمندیم. سعی میکنه این حقیقت رو از ما پنهان کنه که هر لحظه میتونیم شادی رو انتخاب کنیم. البته، به طور شهودی، همۀ ما میدونیم که خوشبختی و شادمانی خریدنی نیست. افرادی رو می شناسیم که به نظر میآد «همه چیز دارن»، اما دائماً ناراضی هستن و شکایت دارن، همچنین افرادی رو می شناسیم که «هیچ چیزی» ندارن ولی کاملاً خوشحال و راضی هستن.
این دزد مثل یه آدم تشنه میمونه با یک بطری بزرگ آب گوارا اما سوراخی روی گلو. اگه حواستون نباشه میتونه ناخودآگاه شادی شما رو بدزده. چطور جلوی این دزد رو بگیریم: هر وقت دیدی که داری به خودت میگی؛ خوشحال میشم وقتی... یا خوشحال میشم اگه...، این افکار رو بذار کنار و به خونۀ درونی برگرد، که مملو از شادیه. روی تصمیمت تمرکز کن تا خوشحال باشی.
مصرف کننده یا همون خریدار درون رو به چالش بکشین. هر وقت برای خریدن چیزی وسوسه می شین، از خودتون بپرسین که آیا این خرید باعث خوشحالی حقیقیم میشه یا نه. صرفاً خرید اون کالا اشکالی نداره. باور اینکه براتون شادمانی میآره مسئلهست.
-
آسایش و تنپروری
دزد نهایی یه دزد موذیه. در واقع، در نگاه اول، حتی ممکنه به عنوان یه منبع شادی به نظر بیاد تا مانعی برای رسیدن به اون. این دزد مثل یه آدم بیحال روی مبله که ریموت تلویزیون از دستش نمیافته. ازمون میخواد که توی همون کانال بمونیم، توی همون موقعیت آسایش و استراحت، گرفتار رویه ای بشیم که روحبخش و شادیبخش نیست. به عواقب روال این تنپروری اهمیتی نمیده، حتی اگه کانالی که تماشا میکنیم دیگه مورد علاقۀ ما نباشه یا نیازهای بالاتر ما رو برآورده نکنه.
چطور جلوی این دزد رو بگیریم: متعهد بشین که هر هفته یک یا دو چیز جدید رو امتحان کنین. روال روزانۀ خودتون رو تغییر بدین: مثل تغییر مسیر پیاده روی روزانه یا تغییر برنامۀ روتین تعطیلات آخر هفته. زمینههای جدید یادگیری رو امتحان کنین، هم برای سلامت روان و هم برای سلامت جسم شما بسیار سودمنده.
به الگوهای مهم راحتی و آسودگی زندگی خودتون توجه کنین. از گذشتۀ خود چه چیزی رو نگه داشتین که دیگه با زندگی امروزتون سازگار نباشه؟ یه الگوی مهم رو پیدا کنین و دو ماه وقت بذارین تا بفهمین چطور از آب درمیآد. بعد مسیر دیگهای رو امتحان کنین. اجازه ندین این مجرمان شادی شما رو بدزدن!
با آگاهی از این الگوهای فکری برای خوشبختی و شادمانی خودتون بجنگین. درونتان را تحلیل و بررسی کنین و خود واقعیتون رو بشناسین بهمحض اینکه متوجه حضور یکی، دو مورد از این دزدها درون خود شدین، میتونین برای از بین بردنشون تلاش کنین.
نگین مسعودی
1401/07/30چشم و هم چشمی بین خانوما هم خیلی رایجه ... فکر کن برای شادی دل خودت لباس نخری برای اینکه لباسات از دید هم کلاسیات تکراری شده بخوای بری لباس بخری