بررسی فیلم بنیانگذار: 12 درس از تحلیل فیلم موسس
تحلیل فیلم موسس
فیلم موسس فیلمی سرشار از نکته برای یه کسب و کاره. تحلیل و بررسی فیلم بنیانگذار از دید یه کارآفرین یا از زاویه شغلی میتونه درسهای زیادی راجع به کارآفرینی، لزوم داشتن هنر تیمسازی و اهمیت فن بیان برامون داشته باشه. تحلیل فیلم بنیانگذار ما رو به داستانی از پشتکار، جاهطلبی و جسارت یه موسس میرسونه: این فیلم، درامی زندگینامهای هست که داستان زندگی ری کروک رو به تصویر میکشه.
فیلمهای تجاری آموزنده برای صاحبان کسب و کار؛ 10 فیلم تجاری که باید ببینید؛ لیست بهترین فیلم های تجاری
ری، فستفودی با محصول واحد همبرگر در کالیفرنیا که توسط برادران مکدونالد در سال ۱۹۴۰ ساخته شده بود رو به امپراتوری جهانی فستفود باارزش ۱۶۵ میلیارد دلار تبدیل کرد. در طول فیلم، ری کروک شخصی خودشیفته، حریص و بدون اخلاق نشاندادهشده که تا حدودی انتقاد از بیرحمی و بیوفایی اون موجه و قابل قبوله. همانطور که گفته شد، این فیلم درخشان مملو از درسهای شغلی ارزشمندیه که همه، بهویژه جویندگان کار، میتونن ازش یاد بگیرن. در این مقاله به ۱۲ مورد از اونها پرداختیم:
-
پشتکار
پشتکار احتمالاً بزرگترین درسیه که این فیلم به ما میده. چطور میشه یه کسبوکار رستورانی ایجاد کرد و در سن ۵۲ سالگی یه شبه به موفقیت رسید؟
ری کروک: «من یه شبه موفق شدم، اما ۳۰ سال یک شبِ خیلی طولانیه.»
نقلقول جالبی از کالوین کولیج، ۳۰ امین رئیسجمهور ایالات متحده در فیلم وجود دارد:
«هیچی در دنیا نمیتونه جای پشتکار رو بگیره،
استعداد نمیتونه،
اکثر آدمهای ناموفق بااستعداد هستند.
هوش نمیتونه،
هوش بینتیجه، تبدیل به یه موضوع کلیشهای شده.
تحصیلات نمیتونه،
دنیا پر از تحصیلکردههای احمقه.
اما پشتکار و اراده بهتنهایی خیلی قویاند.
نشان میدن که نباید از چیزی شکست بخورید.
اینطوری میتونین خیال راحت و سلامتی بیشتر و انرژی جاری پیوسته داشته باشید.
اگر سعی کنید روزبهروز و هر روز به اینها برسید.
نتیجه خودش رو به شما نشان میده.
اگرچه ممکنه مثل یه عقیده جادویی باشه اما...
این خود تویی که آیندهات رو میسازی
مهمترین کشف نسل من اینه که
انسان میتونه با تغییر ذهن
زندگی خودش رو تغییر بده.»
یا بهصورت خلاصهتر به زبان رالف والدو امرسون (فیلسوف آمریکایی): «مرد، همان چیزیه که در تمام طول روز به اون فکر می کنه.»
در فرایند پیداکردن شغل، طبیعیه که آدم دنبال میانبر برای موفقیت باشه؛ اما متأسفانه، موفقیت یه شبه وجود نداره. حتی اگر از قبل یه رزومه عالی داشته باشین بازم دریافت کردن پیشنهاد شغلی عالی مستلزم کار سخت و گاهی طرد شدنه.
وینستون چرچیل اون رو به بهترین وجه بیان کرده: «موفقیت اینه که از شکستی به شکست دیگه بدون ازدستدادن اشتیاق دستوپا بزنیم.»
وقتی یه هدفی داشته باشین که از عمق وجودتون بخواین بهش برسین، تمام زندگیتون میشه اون هدف و تمام کارهات میشه در جهت و مسیر رسیدن به همان هدف.
ری قبل از رسیدن به مکدونالد کارهای زیادی انجام داده بود و شکستخورده بود؛ ولی هیچوقت ناامید نشد. اینقدر همه راهها رو امتحان کرد تا رسید به جایی که میخواست: به اعتبار، شهرت و ثروت.
-
هیچوقت دیر نیست.
ری کروک در سن ۵۲ سالگی به مکدونالد پیوست. در اون زمان، برادران مکدونالد، مک و دیک، به ترتیب ۵۲ و ۴۵ ساله بودن. اگر این سه مرد در چنین سنی به موفقیت رسیدن پس شما هم میتونید. نباید ناامید باشید که ۲۶ سالتونه و هنوز نتونستین به شغل رؤیاییتون برسین. هیچوقت نگین من برای این کار پیر شدم. اجازه ندین سنتون بهانهای بشه تا دست از تلاش برای موفقیت و بزرگی بردارید. هیچوقت برای تلاش، رسیدن به اهداف و خواستهها دیر نیست.
-
جاهطلب باشین.
انسانی که بلندپرواز باشه و هدفی روشن برای رسیدن داشته باشه سختتر و بیشتر از بقیه کار میکنه و مطمئناً هم به هدفش میرسه.
شیوه زندگی ری کروک همین بود: بلندپروازی!
بلندپروازی چیزیه که ری اعتقاد داشت باعث تفاوتش با بقیه میشد. ری کروک همیشه اهداف بلندپروازانهای داشت و برای مکدونالد هم بزرگ و جاهطلبانه فکر میکرد تا بالاخره تونست این امپراطوری رو بسازه.
در مقابل کروک، برادران مکدونالد فقط یه فستفود با سه نوع غذای باکیفیت، سریع و ارزان داشتن و به همین هم راضی بودن.
اما ری به تعداد شعبات و سود شگفت انگیزشون فکر میکرد؛ به همین دلیل از همبرگرهای مکدونالد به شرکت مستغلات مکدونالد رسید.
در واقع این همبرگرها نیستن که باعث ثروت مالک مکدونالد شدن، بلکه زمینها و مستغلاتی که به شعب اجاره داده میشد باعث سود هنگفت مکدونالد شده بود.
-
فرصتها رو بقاپید.
با ذهن باز به وقایع نگاه کنین و کمی کنجکاو باشین. ری کروک قبل از اینکه با مکدونالد آشنا شه، یه فروشنده ناموفق دستگاه میلکشیک بود. لیوانهای کاغذی فروخته بود، بهعنوان مشاور املاک کار میکرد و حتی گاهی در گروههای موسیقی پیانو میزد. اینکه اون مسیر شغلی خطی نداشت، مطمئناً به لطف ذهن بازش بود. مهمتر اینکه، وقتی متوجه شد یه مشتری اخیراً ۶ تا میکسر میلکشیک سفارش داده، بهسادگی از این موضوع نگذشت و در مورد اون کنجکاو شد.
همین کنجکاوی باعث شد ری بیشتر از ۲۸۰۰ کیلومتر رانندگی کنه تا دقیقاً بفهمه که چرا یه فستفودی همبرگر محلی باید ۶ تا میکسر میلکشیک لازم داشته باشه.
همیشه برای ایجاد شبکه با افراد حرفهای و یادگیری بیشتر کنجکاو باشین؛ شغل رویایی یا فرصت زندگی شما ممکنه جایی باشه که هرگز تصورش رو هم نمیکردین.
در طول فیلم میبینیم که ری برای جذب سرمایهگذارها، کلابها و جیمهایی رو انتخاب میکرد که بتونه در اون مکانها هم کنار همسرش، کارش رو جلو ببره.
-
کیفیت مهمه!
درسته که ری کروک و برادران مکدونالد افراد بسیار متفاوتی بودن؛ اما یه ویژگی مشترک داشتن و اون اینه که برای بالاترین کیفیت تلاش می کردن.
برادران مکدونالد مطمئن میشدن که هر همبرگر دقیقاً دو تا ورق خیارشور، یه حلقه پیاز و یه شات سس کچاپ و خردل داشته باشه. ری کروک فروشندهای غیرقابلاعتماد و پر از مزخرفات بود اما شکی نیست که اون هم مثل برادران مکدونالد نسبت به کیفیت حساسیت به خرج میداد. در واقع، کیفیت ثابت چیزی بود که مکدونالد رو به موفقیت جهانی رسوند.
-
در داستانسرای عالی باشین.
یکی از کارهایی که ری کروک خیلی خوب انجام میداد داستانگویی بود، ری توانایی زیادی در بیان داستانهای جذاب داشت. اون میتونست با اشتیاقی مسری به دیگران الهام ببخشه (بهعنوانمثال، برادران مکدونالد، صاحبامتیاز و همسرش) و به اونها کمک کنه، اینطوری میتونست برای دیگران دیدگاه بزرگ خودش رو مجسم کنه که «مکدونالد میتونه کلیسای جدید آمریکاییها باشد با این تفاوت که فقط یکشنبهها باز نیست.»
بنابراین، مهارت ارتباطی و داستانگویی اون یکی از ویژگیهای مثبتش بود که بهتره ما هم این ویژگی رو تقویت کنیم.
-
دادهها رو بررسی کنین.
برادران مکدونالد، بهویژه دیک، بسیار روشمند و مبتنی بر دادهها عمل میکردن که من اون رو عامل کلیدی موفقیت سیبزمینیهای معروف مکدونالد میدونم.
مثال خوب دیگه اینکه اونها سهم درآمد هرکدام از غذاهای منو رو بررسی کردن و فهمیدن که 87٪ از کل فروش از همبرگر، سیبزمینیسرخکرده و نوشیدنی حاصل شده. بررسی این دادهها باعث شد که اون ها کاری رو انجام بدن که دقیقاً لازمه: روی چیزی که میفروختن تمرکز کردن.
نقد یه فیلم تجاری خوب دیگه اما از یه زن کارآفرین: نقد فیلم جوی؛ تحلیل فیلم joy، داستان زندگی یه زن کارآفرین
-
کارهاتون رو مشتاقانه و تماموکمال انجام بدین.
صحنه ظریفی در فیلم وجود داره؛ اونجا که کروک مشغول بررسی کار کارکنانش بود. هیچکس جز همکار جوانی به نام فرد ترنر، کار کاملی انجام نمیداد. اون گوشت گاو رو بیعیبونقص کباب میکرد. عملکرد فوقالعاده ترنر توجه کروک رو به خودش جلب کرد و باعث شد که بهسرعت ارتقا پیدا کنه.
ترنر در سال ۱۹۵۸، یعنی چهار سال بعد از فارغالتحصیلیاش از دانشگاه دریک، بهعنوان معاون عملیات انتخاب شد. اون بعدها درحالیکه فقط ۴۰ سالش بود، مدیرعامل مکدونالد شد. از همین نکته میتونیم یاد بگیریم که کارمون رو جدا از اینکه چقدر خستهکننده است کامل انجام بدیم. چون تکمیل هر کاری که الان انجام میدیم مورد توجه قرار می گیره.
خیلی از افراد موفق از یه شغل غیر جذاب شروع کردن ولی بر خلاف همسالانشون، با وجود کسالتآور بودن شغلی که داشتن خودشون رو تو اون حرفه به کمال رسوندن که در نهایت منجر به موفقیت شغلی یا بهظاهر خوششانسی اونها شده.
-
جسور باشین.
یکی دیگه از افراد مهم در تاریخ مکدونالد هری سونبورن هست. اون مکالمه کروک با بانکدار رو شنید، بهش نزدیک شد و پیشنهاد داد تا کتابهای اون رو مرور کنه. سونبورن که استاد ایجاد روابط بود، بلافاصله جایگاهش رو بهعنوان یه متخصص امور مالی تثبیت کرد و به کروک این ایده رو داد که مکدونالد در تجارت همبرگر نیست، بلکه در تجارت املاک و مستغلاته.
ایدههایی برای شروع یک کسب و کار در صنعت گردشگری و توریسم؛ 54 ایده کسب و کار برای صنعت توریسم و گردشگری در 2023
کروک در سال ۱۹۵۹ سونبورن رو بهعنوان رئیس و مدیرعامل منصوب کرد، سونبورن تا سال ۱۹۶۷ این سمت رو بر عهده داشت.
از سونبورن میتونیم درس شبکهسازی حرفهای و فعالبودن رو بگیریم. منتظر نباشین تا فرصتها در بزنن، در عوض اونها رو به وجود بیارین. این موضوع بهویژه در مورد شبکهسازی اهمیت زیادی داره و انجام مداوم اون سطح شانس شما رو افزایش میده و شما رو از همسالانتون متمایز میکنه.
-
مهربان و سپاسگزار باشین.
اگر آقای کروک با برادران مکدونالد منصفانه رفتار میکرد و حق امتیاز سالانه ۱ درصدی اونها رو که در زمان قرارداد وعده داده بود، پرداخت میکرد، خیلی بیشتر مورد احترام قرار میگرفت. اون از دادن اعتبار به برادران بهعنوان بنیانگذاران مکدونالد و خالقان «سیستم سریع» هم خودداری کرد.
به نظر من، موفقیت زمانی رضایتبخشتره که همراه با دیگران به دست بیاد. به پیوند خاص وارن بافت و چارلی مانگر نگاه کنین. من مطمئنم که بافت هیچی رو با دوستیاش با مانگر عوض نمیکنه.
-
تیمسازی کنین.
ری تیم خیلی خوبی رو تشکیل داد، اون افراد بااستعداد، توانمند و عملگرایی که میدید رو در کنار خودش قرار میداد. یکی از کارهای خوبی که در رسیدن به اهداف به ری کمک کرد همین استفاده از افراد باهوش، حرفهای و متخصص در کنار تیمسازی قوی بود.
دیدیم که ری برای قانونی کردن کارها و سرعت رشد و گسترش کار از متخصصین هر حوزه استفاده کرد تا بهترین و سریعترین راهکارها رو پیدا کنه و کار رو به نتیجه برسونه.
نکته جالب در طول فیلم روشها و راهحلهای خلاقانه برای کمکردن هزینهها بود که تیم ری بهشون دست پیدا کرده بودن.
اگه کسبوکاری دارین بهتره همیشه از این راهحلهای خلاق و کارآمد استفاده کنید.
-
داشتن شریک زندگیِ هم مسیر، مهمتر از اون چیزیه که فکر میکنیم!
ری همسر خودش رو طلاق داد، به این دلیل که همسرش به بلندپروازی اون نبود. همسرش ری دنباله یه زندگی آرام و یکنواخت بود؛ اما ری بلندپرواز و جسور بود و ایدههای بزرگی مثل مالک مکدونالد شدن داشت. باوجوداینکه این زن و شوهر در ابتدا مثل هم بودن اما ری پیشرفت کرد و با ذهن گسترده و پشتکار خودش رو به هدفش رسوند ولی همسرش در همان سطح اول مونده بود و طبیعی بود که این دو نفر در ادامه مسیر نتونن کنار هم باشن. در طول فیلم میبینیم که ری همسر سابقش رو دوست داره و تلاش میکنه که رابطه رو حفظ کنه اما وقتی دو نفر راهشون از هم جدا میشه نه اینکه نخوان، اما دیگه نمیتونن کنار هم باشن.
چقدر خوبه این مسائل رو بپذیریم که رابطهای که زمانی خوب بوده ممکنه دیگه بهخوبی گذشته پیش نره، اصلاً هم لازم نیست یکی از زوجها رو آدم بدهٔ ماجرا نشان بدیم، با دلخوری از هم جدا بشیم و یا یه عمر همدیگه رو بهاجبار تحمل کنیم. طلاق اگه بهدوراز هیجانات منفی و بهدرستی انتخاب بشه میتونه راهکار خوبی باشه که هر دو نفر رو به سمت شروع یه زندگی بهتر سوق بده.
ری و جون با هم ازدواج کردن و تا آخر عمر زن و شوهر موندن. اونها علاوه بر اینکه در مسیر رشد و رسیدن به اهدافشون به هم کمک میکردن رابطه عاطفی خوبی هم با همدیگه داشتن، این موضوع نشاندهنده اینه که اگر دو نفر از هر نظر مکمل هم باشن هم در کسبوکار موفق میشن و هم در رابطه عاطفی و عاشقانه.
شاید این مورد هم بپسندید؛ فیلم تلقین، الهام بخشی از خواب تا بیداری: سفری به لایههای پنهان زمان و خیال و واقعیت
جمعبندی
فیلم بنیانگذار شاید در ظاهر تنها یه فیلم زندگینامهای باشه اما در واقع درسهای زیادی از ابعاد مختلف زندگی برامون داره. بررسی فیلم بنیانگذار بهمون نشان میده که چطور پشتکار و سماجت داشتن میتونه مسیر زندگیمون رو تغییر بده یا اینکه چطور وقتی تو مسیری درحالرشد هستیم همراه نبودن پارتنرمون میتونه باعث بههمخوردن رابطهمون بشه. نکته جالب در تحلیل فیلم بنیانگذار اینه که خیلی از ابعاد زندگی یه کارآفرین یا بنیانگذار رو به نمایش گذاشته و بررسی می کنه.
فیلم مکدونالد پر از نکته برای همه بینندههاشه بهخصوص اگه بینندهاش فردی جاهطلب و بلندپرواز باشه!
یه تحلیل دیگه از یه فیلم تجاری دیگه میخوای؛ تحلیل فیلم کارآموز The Intern؛ 4 درس از نقد فیلم کارآموز
دیدگاه خود را ثبت نمایید.