هوش هیجانی: چگونه احساسات را درک، ارزیابی، ابراز و کنترل می کنیم؟
آیا EQ مهمتر از IQ است؟
هوش هیجانی (AKA EI یا EQ به معنای «ضریب عاطفی») توانایی درک، تفسیر، نشان دادن، کنترل، ارزیابی و استفاده از احساسات برای برقراری ارتباط با دیگران و ایجاد ارتباط موثر و سازنده با آنهاست. این توانایی برای بیان و کنترل احساسات، ضروری است، اما توانایی درک، تفسیر و پاسخ به احساسات دیگران نیز ضروری است. برخی از کارشناسان معتقدند که هوش هیجانی برای موفقیت در زندگی مهمتر از IQ است.
در حالی که باهوش بودن ممکن است به شما در قبولی در آزمون ها کمک کند، هوش هیجانی با آگاهی از احساسات دیگران و همچنین احساسات خود، شما را برای دنیای واقعی آماده می کند.(هانا اونز)
چگونه بفهمم که از نظر عاطفی باهوش هستم؟
برخی از نشانه ها و مثال های کلیدی هوش هیجانی عبارتند از:
- توانایی شناسایی و توصیف احساسات مردم
- آگاهی از نقاط قوت و محدودیت های شخصی
- اعتماد به نفس و پذیرش خود
- توانایی رها کردن اشتباهات
- توانایی پذیرش خود و پذیرش تغییر
- حس کنجکاوی قوی، به ویژه در مورد افراد دیگر
- احساس همدلی و توجه به دیگران
- نشان دادن حساسیت به احساسات دیگران
- قبول مسئولیت اشتباهات
- توانایی مدیریت احساسات در شرایط سخت
هوش هیجانی چگونه اندازه گیری می شود؟
تعدادی ارزیابی مختلف برای اندازه گیری سطوح هوش هیجانی پدید آمده است. چنین آزمون هایی به طور کلی به یکی از دو نوع تقسیم می شوند: آزمون های خود گزارش دهی و آزمون های توانایی.
آزمونهای خودگزارشدهی رایجترین آزمونها هستند، زیرا سادهترین آزمونها برای اجرا و امتیازدهی هستند. در چنین آزمونهایی، پاسخدهندگان با رتبهبندی رفتارهای خود به سؤالات یا اظهارات پاسخ میدهند. به عنوان مثال، در مورد جمله ای مانند "من اغلب احساس می کنم که احساس دیگران را درک می کنم"، یک آزمون شونده ممکن است این جمله را به عنوان مخالف، تا حدودی مخالف، موافق یا کاملاً موافق توصیف کند.
از سوی دیگر، آزمونهای توانایی شامل پاسخ دادن افراد به موقعیتها و سپس ارزیابی مهارتهایشان است. چنین آزمایشاتی اغلب افراد را ملزم می کند که توانایی های خود را نشان دهند، که سپس توسط شخص ثالث رتبه بندی می شود.
اگر در حال انجام تست هوش هیجانی هستید که توسط یک متخصص سلامت روان انجام می شود، در اینجا دو اقدام ممکن است مورد استفاده قرار گیرد:
تست هوش هیجانی Mayer-Salovey-Caruso (MSCEIT) یک آزمون مبتنی بر توانایی است که چهار شاخه مدل EI مایر و سالوی را می سنجد. آزمون دهندگان وظایفی را انجام می دهند که برای ارزیابی توانایی آنها در درک، شناسایی، درک و مدیریت احساسات طراحی شده است.
پرسشنامه شایستگی عاطفی و اجتماعیESCI) ) بر اساس ابزار قدیمی تری به نام پرسشنامه خودارزیابی است و شامل افرادی است که فرد را می شناسند، توانایی های آن فرد را در چندین شایستگی عاطفی مختلف رتبه بندی می کنند. این آزمون برای ارزیابی توانایی های اجتماعی و عاطفی طراحی شده است که به تشخیص افراد به عنوان رهبران قوی کمک می کند.
همچنین منابع آنلاین غیررسمی زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها رایگان هستند تا هوش هیجانی شما را بررسی کنند.
4 مولفه هوش هیجانی چیست؟
محققان پیشنهاد میکنند که چهار سطح مختلف هوش هیجانی شامل ادراک هیجانی، توانایی استدلال با استفاده از احساسات، توانایی درک احساسات و توانایی مدیریت هیجانها وجود دارد.
- درک احساسات: اولین قدم در درک احساسات، درک دقیق آنهاست. در بسیاری از موارد، این ممکن است شامل درک علائم غیرکلامی مانند زبان بدن و حالات چهره باشد.
- استدلال با احساسات: گام بعدی شامل استفاده از احساسات برای ارتقای تفکر و فعالیت های شناختی است. احساسات به اولویت بندی آنچه که توجه می کنیم و به آن واکنش نشان می دهیم کمک می کند. ما به چیزهایی که توجه ما را به خود جلب می کند، از نظر احساسی واکنش نشان می دهیم.
- فهم عمیق و گسترده احساسات: احساساتی که ما درک می کنیم می توانند دارای معانی گسترده ای باشند. اگر کسی احساسات خشمگینانه را ابراز می کند، ناظر باید علت عصبانیت فرد و معنای آن را تفسیر کند. به عنوان مثال، اگر رئیس شما عصبانی رفتار می کند، ممکن است به این معنی باشد که از کار شما ناراضی است، یا ممکن است به این دلیل باشد که صبح همان روز در راه سر کار جریمه شده یا اینکه با شریک زندگی خود دعوا کرده است.
- مدیریت عواطف: توانایی مدیریت مؤثر احساسات بخش مهمی از هوش هیجانی و بالاترین سطح است. تنظیم عواطف و پاسخ مناسب و همچنین پاسخ دادن به احساسات دیگران همه جنبه های مهم مدیریت هیجانی است.
شناخت احساسات خودتون و دیگران می تواند کمک کند بفهمید که دیگران چه احساسی دارند، چطور تصمیم می گیرند و چگونه شما با احساساتتون می توانید بر دیگران تأثیر بگذارید.(هانا اونز)
چهار شاخه این مدل با پیچیدگی با فرآیندهای اساسی تر در سطوح پایین تر و فرآیندهای پیشرفته تر در سطوح بالاتر مرتب شده اند. به عنوان مثال، پایین ترین سطوح شامل درک و ابراز احساسات است، در حالی که سطوح بالاتر نیاز به مشارکت آگاهانه بیشتری دارد و شامل تنظیم احساسات است.
چرا هوش هیجانی مفید است؟
علاقه به آموزش و یادگیری هوش اجتماعی و عاطفی در سال های اخیر افزایش یافته است. برنامه های یادگیری اجتماعی و عاطفیSEL) ) به بخشی استاندارد از برنامه درسی برای بسیاری از مدارس تبدیل شده است.
هدف این طرحها نه تنها بهبود سلامت و رفاه، بلکه کمک به موفقیت تحصیلی دانشآموزان و جلوگیری از قلدری است. مثال های زیادی وجود دارد که نشان می دهد هوش هیجانی چگونه می تواند در زندگی روزمره نقش داشته باشد.
فکر کردن قبل از واکنش
افراد باهوش عاطفی می دانند که احساسات می توانند قدرتمند، اما موقتی نیز باشند. هنگامی که یک رویداد احساسی بسیار پربار رخ می دهد، مانند عصبانی شدن در مقابل یک همکار، واکنش هوشمندانه احساسی می گوید که برای پاسخ دادن کمی زمان دهید.
این به همه اجازه می دهد تا احساسات خود را آرام کنند و در مورد همه عوامل پیرامون بحث، منطقی تر فکر کنند.
خودآگاهی بیشتر
افراد باهوش عاطفی نه تنها در فکر کردن به احساسات دیگران خوب هستند، بلکه در درک احساسات خود نیز ماهر هستند. خودآگاهی به افراد این امکان را می دهد که عوامل مختلفی را که به احساسات آنها کمک می کند در نظر بگیرند.
همدلی برای دیگران
بخش بزرگی از هوش هیجانی توانایی فکر کردن و همدردی با احساسات دیگران است. این اغلب شامل در نظر گرفتن این است که اگر در موقعیت مشابهی قرار داشتید، چگونه پاسخ می دادید.
افرادی که دارای هوش هیجانی قوی هستند، می توانند دیدگاه ها، تجربیات و احساسات دیگران را در نظر بگیرند و از این اطلاعات برای توضیح اینکه چرا افراد آن گونه رفتار می کنند، استفاده می کنند.
چگونه می توانید هوش هیجانی را تمرین کنید؟
هوش هیجانی را می توان به روش های مختلف در زندگی روزمره به کار برد. چند روش مختلف برای تمرین هوش هیجانی عبارتند از:
- توانایی پذیرش انتقاد و مسئولیت
- توانایی حرکت بعد از اشتباه کردن
- توانایی نه گفتن در زمانی که باید بگویید.
- توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات خود با دیگران
- توانایی حل مشکلات به روشی که برای همه مفید باشد(برد برد باشد).
- داشتن همدلی با افراد دیگر
- داشتن مهارت شنیداری عالی
- دانستن اینکه چرا کارهایی را که انجام می دهید انجام می دهید.
- قضاوت نکردن دیگران
هوش عاطفی برای ارتباط بین فردی خوب ضروری است. برخی از کارشناسان معتقدند که این توانایی در تعیین موفقیت زندگی مهمتر از IQ به تنهایی است. خوشبختانه، کارهایی وجود دارد که می توانید برای تقویت هوش اجتماعی و عاطفی خود انجام دهید.
درک احساسات می تواند کلید روابط بهتر، بهبود رفاه و مهارت های ارتباطی قوی تر باشد.
بیشتر بخوانید: بهبود روابط خانوادگی با هوش هیجانی
آیا هوش هیجانی معایبی دارد؟
داشتن مهارتهای هوش هیجانی پایینتر میتواند منجر به تعدادی از دامهای بالقوه شود که میتواند بر حوزههای مختلف زندگی از جمله کار و روابط تأثیر بگذارد. افرادی که مهارتهای عاطفی کمتری دارند، بیشتر مشاجره میکنند، روابط با کیفیت پایینتری دارند و مهارتهای مقابله عاطفی ضعیفی دارند.
پایین بودن هوش هیجانی می تواند معایب زیادی داشته باشد، اما داشتن سطح بسیار بالایی از مهارت های عاطفی نیز می تواند با چالش هایی همراه باشد. مثلا:
- تحقیقات نشان می دهد که افراد با هوش هیجانی بالا ممکن است در واقع کمتر خلاق و نوآور باشند.
- افراد با هوش هیجانی بالا ممکن است از ترس آسیب رساندن به احساسات دیگران، در ارائه بازخورد منفی دچار مشکل شوند.
- تحقیقات نشان داده است که EQ بالا گاهی اوقات می تواند برای اهداف دستکاری و فریبنده استفاده شود.
آیا می توانم هوش عاطفی خود را تقویت کنم؟
در حالی که برخی از افراد ممکن است به طور طبیعی به مهارت های عاطفی خود دست یابند، برخی شواهد نشان می دهد که این مهارتی است که می توانید آن را توسعه و بهبود دهید. به عنوان مثال، یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده در سال 2019 نشان داد که آموزش هوش هیجانی می تواند توانایی های عاطفی را در محیط کار بهبود بخشد.
باهوش بودن از نظر عاطفی مهم است، اما چه قدم هایی می توانید برای بهبود مهارت های اجتماعی و عاطفی خود بردارید؟ در اینجا چند نکته وجود دارد.
گوش بده
اگر می خواهید بفهمید که دیگران چه احساسی دارند، اولین قدم توجه کردن است. برای گوش دادن به آنچه که مردم سعی دارند به شما بگویند، چه به صورت شفاهی و چه غیرکلامی، وقت بگذارید. زبان بدن می تواند معنای زیادی داشته باشد. وقتی احساس میکنید که شخصی احساس خاصی دارد، عوامل مختلفی را در نظر بگیرید که ممکن است در ایجاد آن احساس نقش داشته باشند.
همدلی کنید
درک احساسات بسیار مهم است، اما ما همچنین باید بتوانیم خود را به جای دیگران بگذاریم تا دیدگاه آنها را به درستی درک کنیم. همدلی با افراد دیگر را تمرین کنید. تصور کنید در موقعیت آنها چه احساسی خواهید داشت. چنین فعالیت هایی می توانند به ما در ایجاد درک عاطفی از یک موقعیت خاص و همچنین توسعه مهارت های عاطفی قوی تر در دراز مدت کمک کنند.
درک احساسات دیگران
توانایی استدلال با احساسات بخش مهمی از هوش هیجانی است. در نظر بگیرید که چگونه احساسات شما بر تصمیمات و رفتارهای شما تأثیر می گذارد. وقتی به این فکر می کنید که دیگران چگونه پاسخ می دهند، نقشی را که احساسات آنها بازی می کند، ارزیابی کنید.
چرا این شخص چنین احساسی دارد؟ آیا عوامل نادیده ای وجود دارد که ممکن است به این احساسات کمک کند؟ چگونه احساسات شما با آنها متفاوت است؟ با بررسی چنین سؤالاتی، ممکن است متوجه شوید که درک نقشی که احساسات در نحوه تفکر و رفتار افراد ایفا می کنند آسان تر می شود.
دیدگاه خود را ثبت نمایید.