thumb

چطور بدون ناراحت کردن دیگران به آن‌ها "نه" بگوییم؟

یاد بگیرین که چطور نه بگویید!

مهارت نه گفتن بسیار مهم‌تر از اون چیزیه که ممکنه تصور کنین! ابتدا از خود بپرسید: آیا شما یک مرد یا زن "بله قربان گو" هستین؟ من (سو ساندستروم) هم پیش از این "بله قربان گو" بودم به بسیاری از فرصت‌ها، پروژه‌های هیجان‌انگیز و درخواست کمک از جانب دیگران «بله» می‌گفتم. چون عاشق ازخودگذشتگی، چالش و مبارزه برای هدفی ارزشمند هستم.

من مثل اون بازیگر فیلم کمدی جیم کری به اسم «مرد بله قربان گو» بودم که در هر شرایطی در زندگی «بله» می‌گفت! و این باعث شد که من بیش از حد ضعیف و لاغر بشم، احساس کنم بیش از حد کار کردم و آن‌طور که شایستۀ من بوده ازم قدرشناسی نکردن و همین روزاست که ازپا در بیام. دلایل زیادی وجود داره که چرا ما "بله" گفتن به دیگران رو برای خودمون توجیه و چرا برای نه گفتن اینقدر مقاومت می‌کنیم.

دلایلی که ما با نه گفتن مشکل داریم:

  1. ما یاد گرفتیم که مردم رو راضی و خشنود کنیم.

بیشتر ماها از کودکی یاد گرفتیم که باید هرچی دیگران می‌خوان رو انجام بدیم و پا روی خواسته‌های دل‌مون بذاریم. یاد گرفتیم که درست نیست برای خواسته‌هامون پافشاری کنیم. مغز ما این ارتباط رو ایجاد کرده که نه گفتن برابر با یک واکنش منفیه. 

  1. انجام دادن کاری برای دیگران باعث می‌شه احساس کنیم آدم مهمی هستیم.

بعضی از ما یاد گرفتیم ارزش و اعتبارمون رو با کاری که انجام می‌دیم معین کنیم.

  1. برای زندگی‌مون برنامۀ مشخصی نداریم.

اگه هدفی برای زندگی‌تون ندارین، به احتمال زیاد از اجرای برنامه‌های دیگران، مخصوصاً اگه مربوط به خودتون باشه، خوشحال می‌شین. وقتی برای زندگی‌تون هدف داشته باشین، متوجه می‌شین که صرف وقت برای اهداف دیگران هزینه داره. برای اولویت خودتون ارزش قائل باشین.

  1. اگه به نیاز یا درخواست دیگران نه بگیم عذاب‌وجدان می‌گیریم.

احساس گناه داشتن برای انجام ندادن کار دیگران دلیل موجهی نیست. به طور کلی حس بد نشانه این است که شما خواسته یا نیازهای خودتون رو مهم و باارزش ارزیابی نکردین.

بیشتر بخوانید: احساس گناه یا عذاب وجدان چیست و چطور از آن رها شویم؟

عدم توانایی نه گفتن به شکل‌های مختلف بهتون آسیب می‌رسونه!

  1. در نهایت ممکنه با برآورده کردن انتظارات دیگران و نه رسیدن به اهداف خودتون زندگی کنین.

اگه به راحتی تحت فشار برآورده کردن انتظارات دیگران قرار بگیرین، به جای بهترین استفاده از زمان، استعداد و انرژی که برای زندگی خودتون در نظر گرفتین، طبق خواسته‌های اون‌ها در زندگی‌ پیش می‌رین.

  1. بیش از حد کار می‌کنین، از لحاظ فکری بهم می‌ریزین و تحت استرس قرار می گیرین، احتمالاً خیلی هم زود از پا در میایین.

 کارهای زیادی رو باید انجام بدین که وقت کافی براشون ندارین. واقعیت این است که همیشه الزامات زیادی اطراف‌مون هست. با برآورده کردن تمام درخواست‌ها به خودتون میایین و متوجه می‌شین بدون داشتن هیچ کنترلی بر زندگی یا وقت‌تون، فقط دارین از انجام کاری به کار دیگه کشیده می‌شین.

  1. به جای اینکه پربار و تولید‌کننده باشین، فقط خودتون رو درگیر می‌کنین.

آیا فقط درگیر کار هستین یا مفید و سازنده هم هستین؟ آیا به تفاوت این دو فکر کردین؟ وقتی انرژی و وقت‌تون رو صرف کارهای مختلف می‌کنین به مرور کارایی شما پایین می‌آد و خلاقیت‌تون تحلیل می‌ره.

  1. شما زمان ضروری را فدای اهداف خودتون می‌کنین

اگه نتونین به خواستۀ دیگران نه بگین، عاقبت اهداف زندگی‌تون به تأخیر می‌فته یا بدتر، اون‌ها رو فدا می‌کنین و از بین می‌برین.

  1. امکان رنجش و عدم شادی و رضایت در زندگی‌تون ایجاد می‌کنین

افرادی که توانایی نه گفتن ندارن، در نهایت از دلخوری و آزردگی زیاد رنج می‌برن. اون‌ها از دست افرادی که به خواسته‌هاشون "بله" گفتن رنج می‌برن، چون احساس می‌کنن ازشون سوء‌استفاده شده.

بیشتر بخوانید: 5 روش برای مانع شدن دزدها از ربودن شادی‌های‌ شما

  1. خودتون رو در معرض استرس و اضطراب بیشتر قرار می‌دین

قبول مسئولیت بیش از حد و فراتر از ظرفیت شما منجر به دلشوره و اضطراب بیشتر می‌شه چون می‌خوایین تمام خواسته‌هایی که ازتون دارن رو اجابت کنین. اضطراب نیز زمانی به وجود می‌آد که فرصت کافی برای استراحت و تجدید قوا نداشته باشین.

بیشتر بخوانید: 10 تفاوت افراد با استرس کمتر و افرادی که استرس بیشتری دارن!

  1. حس هویت رو از دست می‌دین

بله گفتن به هر چیزی که دیگران می‌خوان در واقع یعنی نه گفتن به آنچه واقعاً هستیم و آنچه واقعاً می‌خواییم. ما حس هویت و شخصیت‌مون رو از دست می‌دیم چون زمان کمی رو صرف کارهایی می کنیم که مطابق ذات و طبیعت خودمان است.

  1.  پیامدهای مالی

شما کمتر از آنچه واقعاً توانایی‌ش رو دارین درآمد کسب می‌کنین، چون بیش از حد ضعیف شدین و بنابراین در کاری که انجام می‌دین خیلی مثمر ثمر نیستین.

چطور نه بگین؟

اولاً، ما باید طرز تفکر درستی داشته باشیم، زیرا این باورهای غلط ما هستن که در وهله اول ما را از نه گفتن منع می‌کنن. نه گفتن یه مهارت قابل یادگیریه. تنها کاری که باید انجام بدین اینه که افکار و ذهن‌‌تون رو اصلاح کنین.  

ذهنیت درست را توسعه بدین.

باورهای اشتباهی که ممکنه شما رو در مورد چند چیز متقاعد کرده باشه:

  1. نه گفتن به دیگران خودخواهیه.

آیا به معنای واقعی کلمه به نیازهای جسمی یا عاطفی خودتون پیش از نیازهای دیگران فکر می‌کنین؟ اگه دچار هراس و استرس هستین و یا مرتباً مجبورین وقت استراحت و تفریح و سرگرمی خودتون رو نادیده بگیرین، در این صورت بیش از حد دارین از خودتون کار می‌کشین.

  1. اگه نه بگم مردم مرا دوست نخواهند داشت.

به این فکر کنین که اگه کسی شما رو فقط به این دلیل که به درخواست وی جواب منفی دادین دوست نداشته باشه آیا فرد معقولیه؟ آیا این قابل قبوله که به جواب نه شما احترام نذارن؟ البته که این‌طور نیست.

  1. اگه لازم باشه باید کمک کنم.

افراد امدادگر میان ما معمولاً با این اشتباه بزرگ مواجه می‌شن که باید مسئولیت مشکلات همه رو به عهده بگیرن، حتی مشکلاتی که خود فرد باید تحمل کنه.

  1. اگه نه بگم مردم رو از خودم ناامید می‌کنم.

فرضیه پشت این باور اینه که شما خوتون به تنهایی مسئول برآورده کردن نیازهای فرد دیگری هستین. در واقع، ممکنه افراد بالقوه‌ای هم وجود داشته باشن که می‌تونن در اجابت کردن خواسته‌ای کمک کنن.

  1. از پاسخ خشمناکی که بعد از نه گفتن می‌شنوم می‌ترسم.

در واقع، اگه شما حد و مرزهای خودتون رو با اون‌ها بشناسین و اعمال کنین، احتمالاً بیشتر بهتون احترام بذارن.

این‌قدر نگران باشین که دیگران چه فکری می‌کنن.

ما بیش از حد نگران این هستیم که دیگران در مورد ما چه فکری می کنن. اما در اینجا حقیقتی در مورد افکار احتمالی افراد هست:

"باشه، به یه نفر دیگه می‌گم برام انجامش بده."

"اون خانم یا آقا فقط وقت نداره، خب قابل درکه."

ممکنه شما نگران نظرات دیگران باشین. سعی کنین این مثال‌های مثبت رو به کار ببرین تا بهتون کمک کنه از پس این کار بربیایین!

 

"من دلم می‌خواد نه بگم، اما در حال حاضر هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای نه گفتن ندارم."

این‌جور مواقع چه باید کرد:

  • به اون‌ها بگین که باید تقویم و سایر تعهدات کاریم رو بررسی کنم و بعداً خبر می‌دم.
  • اگه شریک کاری دارین، به فردی که از شما درخواست انجام کاری رو داره بگین که باید برنامه‌ رو با شریک‌تون چک کنین و بعداً خبر بدین.

 

"ابتدا فکر می‌کنم که می‌تونم از عهدۀ همه چیز بر بیام و در نهایت بله می‌گم و قبول می‌کنم، اما کمی بعد متوجه می‌شم که انجام‌شون برام خیلی سخت و زیاده."

در این شرایط می‌تونین این کارها رو انجام بدین:

  1.  یک تقویم داشته باشین
  2. اولویت‌های خودتون رو بنویسین: کار، خانواده، استراحت یا تفریح، ورزش، برنامه‌ریزی، کارهای خانه یا شخصی
  3. برای خواسته‌هاتون وقت آزاد ایجاد کنین
  4. ببینین چقدر "وقت آزاد" برای دیگران باقی مانده
  5. فقط بعد از اون تعیین کنین که آیا می‌تونین انجامش بدین یا نه

 

" اگه توانایی و قابلیت انجام کاری رو داشته باشم نه گفتن اشتباهه" (یعنی من سزاوار داشتن اوقات فراغت نیستم)

شما از نیازهای جدی و داشتن اوقات فراغت و زمانی برای تجدید قوا، غفلت می‌کنین. شاید به خودتون بگین که دوست دارم همیشه مشغول کار باشم؟ اینکه فرد همیشه کاری برای انجام دادن داشته باشه و سرش شلوغ باشه چیز خوبیه، به شرطی که مثمرثمر باشین، آیا واقعاً کارایی دارین و به موفقیت می‌رسین یا فقط سرتون شلوغه؟

 

"من عاشق انجام دادن کارهای دیگران هستم"

این خیلی عالیه و احتمالاً یکی از بالاترین اعتبارهای شماست اما تا زمانی که با ارزش‌های دیگر شما در تضاد نباشه. برای مثال، گذراندن وقت کافی با خانواده، یا اگه برای انجام کار با کیفیت بالا نیز ارزش قائل هستین.

کارهایی که می‌تونین از امروز برای نه گفتن انجام بدین

به خودتون زمان تصمیم‌گیری بدین. برای جلساتی که دعوت می‌شین دستور کار بخوایین تا بتونین تعیین کنین که آیا واقعاً نیاز به حضور در آن جلسه هست یا نه. برای هر درخواستی، عادت کنین به گفتن: "به نظر فوق‌العاده‌ست، فقط اجازه بدین برنامه‌هام رو بررسی کنم و بعد باهاتون تماس می‌گیرم."

در مرحله بعد، از مردم برای پیشنهاداتی که دادن تشکر کنین. بذارین بدونن از اینکه به فکر شما بودن سپاسگزار هستین. اگه به جلسه‌ای دعوت می‌شین، بپرسین که آیا می‌تونین فقط در بخشی که نیاز به نظر شما داره شرکت کنین. یا شخص دیگری از تیم‌تون رو بفرستین.

اگه نمی‌تونین جشن تولد بگیرین، به دوستان پیشنهاد بدین که یه روز بیرون دعوت‌شون می‌کنین. یا اگه برای ملاقات انفرادی وقت نداشته باشین، پس پیشنهاد بدین که اون‌ها هم به گروه شما ملحق بشن.

حد و حدود ایجاد کنین و مطمئن بشین که دیگران هم از اون‌ها باخبرن. مثلاً:

"متاسفم، نمی‌تونم انجامش بدم چون در حال حاضر دو تعهد دیگه توی این هفته دارم و اضافه کردن یه مسئولیت دیگه برام زیاده."

"کاش می‌تونستم اون‌جا باشم، اما بعدازظهرهای شنبه وقتیه که دوست دارم با خودم تنها باشم و خستگی در کنم."

این رو بدونین که برای نه گفتن بیش از حد توضیح ندین چون وقتی بیش از حد دربارۀ چیزی توضیح می‌دین شخص مقابل فرصت پیدا می‌کنه که نظرتون رو تغییر بده. فقط  بگین: "دوست دارم این کار رو انجام بدم، اما ببخشید، نمی‌تونم"، یا حتی ساده‌تر: "متاسفم، وقتش رو ندارم."

نه گفتن رو به عادت تبدیل کنین! تا اطرافیان و دوستان‌تون هم یاد بگیرن که مرز جدید شما چیه و ازتون انتظارات بیش‌ازحد نداشته باشن.

نازنین فلاح زاده

1401/07/23

از من بشنوین، هیچی تو این دنیا مهم تر از خودتون نیست! مواظب خودتون باشید

دیدگاه خود را ثبت نمایید.