thumb

حفظ عشق در ازدواج؛ فرایندی مداوم و نیازمند به تلاش

سه سال اول ازدواجم، مدام از خودم می‌پرسیدم چطور اینقدر زود زندگی متأهلی‌ام پیچیده شد. چه اتفاقی برای بی‌شیله‌پیله بودنش افتاد؟ اون چیزی که بهش می‌گفتم «عشق واقعی» کجا رفت؟ اون مردی که با هر بار دیدنش لبخند روی صورتم می‌نشست یا دلشوره‌هام از بین رفت چی شد؟ چه اتفاقی برایش افتاد؟

سال های اول ازدواج تغییر زیادی رو در رابطه مون حس میکردم و عاشق موندن تو اون روزها سخت بود.

مدتی طول کشید تا بفهمم و بپذیرم که احساس موردبحث شیفتگی بوده نه عشق. چه‌بسا، روزی که با هم پیمان ازدواج بستیم هنوز عاشق هم نشده بودیم. اون روز، اولین قدممون رو در راهی گذاشتیم که عملاً یک فرآینده: تصمیم به عاشق شدن و عشق ورزیدن.

مهم نیست تو کدوم مرحله از رابطه یا اصلا چه نوع رابطه‌ای باشید باز هم باید برای رسیدن به آرامش تلاش کنید، باید احساستون رو ارزیابی کنید، به شناخت برسید و برای مشکلات راه‌حل پیدا کنید؛ بررسی چند ارتباط متفاوت؛ 6 نوع رابطه و تأثیر آن‌ها بر زندگی

در سال‌های اول ازدواجم، فکر می‌کردم مشکلی بین ما وجود داره. ما نمی‌تونستیم ارتباط خوبی با هم داشته باشیم. نمی‌تونستیم با هم کنار بیایم. نه اینکه همدیگر رو دوست نداشتیم، فقط نمی‌تونستیم کنار هم ادامه بدیم. ازدواج ما خسته‌کننده و غیرقابل‌تحمل شده بود. روزهایی داشتیم که می‌خواستم اون رو ترک کنم. روزهایی که می‌خواستم چمدانم رو ببندم و فقط از اون ازدواج بیرون برم.

ازدواجم اونطور که تصور می‌کردم نبود. من از ازدواج یه «زندگی شاد» می‌خواستم. یه زندگی سرشار از شادی، خنده و اوقات خوش کنار همسرم و ادامه داشتن همه این‌ها تا ابد. اون موقع نمی‌دونستم که «زندگی شاد» رو باید دونفری ساخت، هرچند که اصلاً کار آسانی نیست. زندگی متأهلی همیشه سرگرم‌کننده، شاد و رؤیایی نیست. ازدواج به تلاش و زمان نیاز داره و هر دو طرف باید برای رشد اون تلاش کنن.

حفظ عشق در ازدواج در سال های اول زندگی، خیلی سخته

با ازدواج در واقع به طرز جنون‌آمیزی به‌طرف مقابل اعتماد می‌کنیم. چشم‌هامون رو می‌بندیم و به داخل یه استخر بزرگی که از آب تیره پر شده شیرجه می‌زنیم، بدون اینکه بدونیم تا کجا پیش می‌ریم، عمق استخر چقدره یا اصلاً زیرسطح آب چی منتظرمونه. ما به شریک زندگی‌مون تکیه می‌کنیم و می‌خواییم که ما رو حمایت و تشویق کنه، اما همچنان باید به خودمان هم تکیه کنیم تا وقتی تنها می‌مانیم بتونیم زندگی‌مون رو جمع‌وجور کنیم.

در ازواج باوجوداینکه می‌دونیم آینده نامعلوم و نامشخصه، باز هم باید به رابطه‌مون ایمان داشته باشیم.

 وقتی در یه رابطه تسلیم می‌شیم، در واقع تصمیم می‌گیریم که همۀ عشق و علاقه‌مون رو نثارش کنیم، حتی اگه او متقابلاً این کار رو نکنه. روزهای زیادی رو می‌جنگیم تا اون کنارمون بمونه و دوستمون داشته باشه. گاهی اوقات ما بیشتر از چیزی که در توان داریم عشق و محبت می‌دیم و گاهی احساس می‌کنیم انرژی زیادی ازمون رفته و دیگه بیش از این نمی‌تونیم فداکاری کنیم.

ازدواج دنیایی از اعتماد بدون مرزه و همین میتونه همه چیز رو سخت و شاید ترسناک کنه

یکی از مهم‌ترین دلایل بروز مشکلات در زندگی مشترک، حرف نزدن آدم‌ها با همدیگه‌اس که باعث بروز سوءتفاهم های زیادی میشه، لازمه جلوی این اتفاق رو بگیریم؛ 3 راهکار موثر برای جلوگیری از بروز سوء تفاهم در ارتباط با همسر

من یاد گرفتم که عشق و عاشقی همیشه آسان نیست، همیشه عادلانه نیست و قرار نیست که تا ابد برای ما بماند. ما بدون تجربۀ درد، سختی، چالش یا ناملایمات رشد نمی‌کنیم. این امکان‌پذیر نیست، نه به‌عنوان یه زوج و نه به‌عنوان یه فرد. همین چالش‌ها و مشکلاته که دو نفر رو بهم نزدیک می‌کنه و پیوندهای عاطفی بینشون رو قوی می‌کنه. اگه بتونین از طوفان‌های زندگی مشترک عبور کنین در نهایت می‌تونین به ثبات و آرامش برسین.

عشق مثل جزرومد دریاست، یکسانه در حالی که همیشه در حال تغییره. حفظ پویایی و نشاط رابطه به تلاش هر دوی ما بستگی داره. تعهدی که عشق به اون فرمان میده یه تلاش دائمی در حال جریانه.

باگذشت سال‌ها، وقتی من و همسرم به دهمین سالگرد ازدواجمون نزدیک می‌شیم، من تحول این دوران رو متوجه میشم. سال‌های اول زندگی مشترک، مسیر امروز ما رو هموار کرد، رابطه‌ای که حتی امروز هم در حال ساختنش هستیم. درسته که خیلی راحت‌تر از گذشته شده، اما هنوز هم موانعی سر راه داریم.

سال های اول ازدواج با وجود تنش های زیادی که داشت حفظ عشق در ازدواج و اهمیتت جنگیدن برای رابطه رو بهمون یاد داد.

ما با وجود داشتن روزهای بد و خوب با هم کنار میایم و برای حفظ زندگی‌مون می‌جنگیم. حالا ما راحت‌تر از پس مسائل و مشکلات برمیایم، اختلاف‌نظرهامون رو بدون دعوا حل‌وفصل می‌کنیم و زندگی مشترک رو مثل یه واحد منسجم می‌دونیم که هر دو باید مدیریتش کنیم. این روزها خنده‌های ما خیلی بیشتر از گریه‌ها‌ و اشک‌هامونه.

عشق هنوز هم برامون یه حس واقعی نیست، اما ما با ازدواج کردن یکی شدیم. تعهد احساس راحتی و موفقیت رو در قالب امنیت عاطفی و آرامش با کسی که هستیم به وجود آورده و این خیلی احساس خوبیه.

واقعیت ازدواج، یا هر نوع تعهدی، چیزی نیست که بشه اون رو آموزش داد یا انتظارش رو داشت، اما احساسمون در اتفاقات مختلف زندگی راهنمایی‌مون می‌کنه. ما تا وقتی چیزی رو تجربه نکنیم نمی‌فهمیم که برامون خوبه یا نه. ما قرار نیست از همه چیز مطمئن بشیم مگه اینکه ریسک کنیم و انجامشون بدیم.

دیدگاه خود را ثبت نمایید.