رضایت: 6 راز ایجاد احساس رضایت در زندگی و شناخت مرزهای آن

رضایت: 6 راز ایجاد احساس رضایت در زندگی و شناخت مرزهای آن

رضایتمندی یا احساس رضایت چیه؟ 

برای توصیف احساس رضایت، میشه گفت احساس رضایت همون احساسیه که در زمانی که چیزی مطابق یا فراتر از انتظارمون پیش میره، برامون ایجاد میشه. 

اگه احساس کنیم که چیزهای زیادی یاد گرفتیم و مهارت‌ها‌مون بیشتر شده، می‌تونیم نسبت به تحصیلاتمون احساس رضایت کنیم. اگه احساس کنیم آدم ارزشمندی هستیم و از کاری که انجام می‌دیم لذت می‌بریم، پس از شغل‌مون راضی هستیم. اگه احساس کنیم از طرف کسی حمایت می‌شیم و نیازهای عاطفی‌مون برآورده میشه، می‌تونیم از روابط‌مون احساس رضایت و خشنودی کنیم. پس، نتیجه می‌گیریم احساس رضایت یا رضایتمندی، نوعی شادی همراه با آرامشه.

نگاهی عمیق‌تر به احساس رضایت

زمانی احساس رضایت می‌کنین که در انتظار به‌دست آوردن چیزی بودین و حالا بهش رسیدین. برای مثال، وقتی می‌بینین اتاق هتلی که گرفتین، دقیقاً همان منظره‌ای رو داره که توی وب‌سایت تبلیغش رو دیده بودین، یا وقتی هم‌اتاقی‌تون به قولش عمل کرده و همۀ چیزهایی که لازم داشتین رو از سوپرمارکت خریده، یا وقتی دانش‌آموز ممتازتون یه مقالۀ عالی دیگه بهتون تحویل داده. در همه این موارد، شما با رسیدن به خواسته‌تون، احساس رضایتمندی می‌کنین.

بخش‌های اصلی انتظار و ارتباط اون با احساس رضایت

شاید تعریف کلمۀ "انتظار" به نظر ساده بیاد، اما در واقع به معنای سه چیزه. اول، به این معنیه که شما فکر می‌کنین احتمال وقوع چیزی وجود داره؛ برای مثال، انتظار دارین اتاق هتل‌تون چشم‌انداز زیبایی داشته باشه، چون در توضیحات رزرو اون به صراحت به این موضوع اشاره شده. دوم اینکه شما می‌خوایین این خواسته‌تون اتفاق بیفته تا وقتی در تعطیلات هستین از منظرۀ قشنگی لذت ببرین؛ پس برای شما مهمه. سوم، شما فکر می‌کنین که باید هم همین‌طور باشه چون از قبل برای رزرو یه اتاق با چشم‌انداز زیبا هزینۀ اضافی پرداخت کردین. بنابراین، شما احساس می‌کنین که حق دارین منظره‌ای زیبا روبروی اتاق‌تون داشته باشین. برآورده شدن هر کدوم از این انتظارات باعث میشه شما حس رضایت داشته باشین. 

در مثال‌های دیگرِ احساس رضایت، احساس شایستگی و مُحق بودن می‌تونه دلایل مختلفی داشته باشه. برای مثال، حس می‌کنین که باید اتفاق بیفته چون براش کار کردین و زحمت کشیدین. یا شاید به این دلیل باشه که از قبل بهتون وعده دادن، یا صرفاً به این دلیل که احساس می‌کنین حق شماست. واژه‌های «استحقاق داشتن» و «مُحق بودن» ممکنه کاملاً متکبرانه به نظر برسن، اما مردم به‌طور طبیعی احساس می‌کنن در زندگی روزمره‌شون مستحق خیلی چیزها هستن. برای مثال، احساس می‌کنین حق دارین برای کاری که انجام می‌دین دستمزد بگیرین، از شریک زندگی‌تون محبت ببینین، یا با رفتاری بسیار محترمانه از جانب غریبه‌ها مواجه بشین. در همه این موارد، شما از اتفاقات پیش اومده رضایت دارین. 

علاوه بر رضایت از چیزهایی که اتفاق می‌افتن یا کارهایی که دیگران انجام میدن، می‌تونین از خودتون و عملکردی که داشتین راضی باشین. مثل وقتی که یک ساعت قبل از پایان روزِ کاری‌تون تمام وظایف‌تون رو به‌نحو احسن انجام دادین و تموم کردین.

چه زمان‌هایی احساس نارضایتی می‌کنیم؟

وقتی احساس نارضایتی می‌کنین، که چیزها رو کمتر از حد استانداردی که انتظارش رو داشتین، به‌دست میارین. برای مثال، اتاق هتلی با منظرۀ اقیانوس رزرو کردین که ظاهراً مشرف به یک دیوار آجریه، وقتی یه بازخورد منفی از کاری که خیلی خوب انجامش دادین می‌گیرین، یعنی ماه‌ها برای تیم‌تون وقت گذاشتین و زحمت کشیدین اما تیم شما به فینال راه پیدا نکرده. در تمام موارد، شما انتظار استاندارد خاصی از کیفیت، راحتی، لذت یا عملکرد رو دارین که برآورده نشدنش، منجر به نارضایتی‌تون شده. 

برخی انتظارات، وقایع طبیعی هستن که هر روز اتفاق می‌افتن؛ مثل طلوع خورشید. خب اولاً شاید این احساس بهتون دست بده که چیزی که انتظار میره اتفاق بیفته، حتماً باید اتفاق بیفته؛ مثلاً به این دلیل که شما هزینۀ بیشتری در قبال گرفتن خدمات بهتر می‌پردازین، یا برای گرفتن یه نمرۀ عالی خیلی تلاش می‌کنین یا به این دلیل که به‌طور طبیعی خودتون رو مستحق این می‌دونین که مثلاً محترمانه باهاتون رفتار بشه. ثانیاً، سطحی از انعطاف‌پذیری یا تأثیرگذاری در نتیجه وجود داره و شما احساس می‌کنین که این نتیجۀ ناخوشایند ثابت و نهایی نیست و باید تغییرش داد تا انتظارات‌تون برآورده بشه و به رضایتمندی برسین. 

3 عنصر تعیین‌کننده مرزهای رضایت

سه عنصر ضروری مرزهای رضایت رو نشان میدن: وقتی کمتر از سه مورد باشه، احتمالاً احساس دیگه‌ای رو تجربه می‌کنین؛ برای مثال، وقتی در قرعه‌کشی جایزه‌ای برنده می‌شین، خیلی احساس رضایت نمی‌کنین اما شگفت‌زده‌این و یه حال سرخوشی دارین، چون مطمئن نبودین اتفاق میفته. یا وقتی پیشامدی رخ میده که احتمالش رو می‌دادین، ولی خیلی مشتاقش نبودین ممکنه غافلگیر بشین یا اصلاً هیچ احساسی بهتون دست نده. مثل وقتی که همکارتون به جای ساعت 9 صبح، 9 و نیم به سرِ کار میاد. می‌بینین که در همه این موارد، احساسی که بهتون دست میده، دیگه احساس رضایت نیست. 
رضایت می‌تونه برآورده شدن انتظارات یا حتی فراتر از اون باشه. در مورد دوم، بیشتر از حد اختیارات نیست؛ چون اگه این‌چنین بود، سایر احساسات هم خودشون رو نشان می‌دادن. اگه چیزی به‌ دست میارین که خیلی فراتر از انتظارات شماست، به احتمال زیاد احساس قدردانی یا سرخوشی خواهید داشت. اگه کسی کاری انجام بده که بیش از انتظارات شماست، ممکنه احساس تحسین و تمجید کنین و اگه خودتون کاری انجام بدین که به‌طور قابل توجهی فراتر از انتظارات خودتونه، احتمالاً احساس غرور می‌کنین. به همین دلیل، درجۀ شدت رضایتمندی معمولاً محدوده.

بیشتر بخوانید: 9 راه برای ابراز قدردانی و ایجاد رضایت و شادی بیشتر

احساس رضایت در مقایسه با شادی

با مقایسه احساس رضایت و شادی به این نتیجه می‌رسیم که شادی، بیشتر به شرایط بیرونی بستگی داره. وقتی اتفاقات خوبی برای‌مون می‌افته، احساس خوشبختی می‌کنیم. خوشحالیم چون در حال پیشرفت به سمت اهداف زندگی هستیم. برای مثال، به‌تازگی ازدواج کردیم یا پیشنهاد کاریِ جدیدی گرفتیم. در مقابل، حتی در شرایط نامطلوب هم می‌تونین لحظات رضایت و خشنودی رو به‌ وجود بیارین. در واقع، رضایت به دستیابی به رویدادهای مهم و چشمگیر بستگی نداره. به گفته جردن مکنزی، شادی عاطفۀ مثبته در حالی‌که رضایت بازتاب مثبته و موافق این موضوع هستش که خوشبختی شامل تجربیات لذت‌بخشه، اما رضایت رابطه رضایت‌بخش با خود و جامعه‌ست؛ به عبارتی احساس رضایت یه حس درونیه. 

احساس رضایت در مقایسه با شکرگزاری

قدردانی و رضایتمندی می‌تونن همدیگه رو تقویت کنن. وقتی احساس رضایت و خشنودی می‌کنین، احتمالاً برای لذت‌های کوچک کنونی سپاسگزار هستین. برای مثال، من اغلب برای داشتن گربه و کتاب‌هام سپاسگزارم. برعکس اون، قدردانیه که شما رو از چیزهایی که زندگی‌تون رو معنادار و رضایت‌بخش می‌کنه آگاه می‌سازه و به احتمال زیاد رضایتمندی رو بالا می‌بره.

نیل ایهد، کارشناس جامعه‌شناسی میگه که راضی بودن یعنی به این نتیجه برسین که هرآنچه در زندگی دارین کافیه؛ به عبارتی، وقتی احساس کمبود نمی‌کنین، قدردان و راضی هستین. اون معتقده که قدردانی و رضایت وجه اشتراک زیادی با هم دارن.

قانع‌بودن در مقایسه با احساس رضایت

بر خلاف قانع بودن که احساس رضایت از شرایط موجوده، رضایتمندی و توقف پیشرفت بار معنایی منفی داره. آدم‌های قانع لزوماً همۀ نیازهای‌شون برآورده نشده، ولی وضعیت موجود رو می‌پذیرن. قانع‌بودن وقتی اتفاق می‌افته که ما چیزهایی رو بپذیریم که نه تنها می‌تونیم بلکه مجبوریم تغییرشون هم بدیم. بی‌تفاوتی و رضایتمندی با خشنودی همراهه؛ اما عموماً بخشی از رضایت که معمولاً در کنار علاقه‌ای ناخودآگاه به دنیای اطراف به وجود میاد، نیست. در واقع، رضایت بیشتر با اشتیاق زیاد همراهه.

احساس رضایت چطور از نظر روحی روانی خودش رو نشان میده؟

احساس رضایت باعث بهبود سلامت روانی شما میشه. اگه خوشحال هستین و به‌طور کلی احساس خوبی دارین، به این معنیه که ذهن‌تون در جایگاه مناسبی قرار داره. حالا، برخی از علائم شگفت‌انگیز روحی روانی که از احساس رضایت و شادی به‌دست میاد رو بهتون معرفی می‌کنیم: 

نتایج حاصل از احساس رضایت و شادی

خلق و خوی بهبودیافته
کاهش استرس و اضطراب
افزایش دقت و تمرکز
افزایش بهره‌وری
جرقه‌های خلاق
مهارت‌های تفکر تحلیلی پیشرفته
افکار خوب و مثبت‌اندیشی بیشتر
انگیزۀ مضاعف
وقتی ما راضی و خوشحالیم، انتقال دهنده‌های عصبی مغزمون دوپامین و سروتونین یعنی هورمون‌های ‌شادی آزاد می‌کنن که به ما احساس خیلی خوبی میدن و ما این احساس رو در ظاهرمون هم نشان می‌دیم. مثلاً صورتمون خندان و درخشان میشه. ما راضی هستیم و می‌تونیم از شرایط زمان حال، همان‌طور که هست لذت ببریم و حتی بهتر اینکه این امر به ما انگیزه میده که این احساس رو حفظ کنیم؛ چون می‌خواییم دوام داشته باشه.

احساس رضایت چطور از نظر فیزیکی خودش رو نشان میده؟

رضایتمندی و شادی فقط سلامت روانی شما رو بهبود نمی‌بخشن، بلکه مزایای فیزیکی زیاد و چشمگیری هم دارن! وقتی همه چیز در مغزمون خوب باشه، سیگنال‌هایی رو به بدن می‌فرسته که همه‌چیز عالیه! 

علائم فیزیکی احساس رضایت عبارتند از:

کاهش سطح کورتیزول
کاهش فشار خون
تقویت سیستم ایمنی
بهبود خواب
بهبود هضم
کاهش درد
عمر طولانی
نه استرس، نه نگرانی و نه مشکلی. وقتی خیال‌تون راحت باشه، حدس بزنین چی میشه؟ بدن شما ازش پیروی می‌کنه! هیچ هورمون استرسی در رگ‌ها‌تون جریان نداره. به‌جز همون هورمون‌های شادی که نام بردیم! پس با این حساب، شادی برای سلامت جسمانی شما عالیه، چون بدن‌تون نرمال و دقیق کار می‌کنه و حتی ممکنه عمر طولانی‌تری هم داشته باشین. این یه نتیجه عالیه که به خاطر رضایت به دست میاد. 

بیشتر بخوانید: 10 تفاوت افراد با استرس کمتر و افرادی که استرس بیشتری دارن!

6 راه برای ساختن احساس رضایت

یکی دیگه از مزایای مهمِ احساس رضایت اینه که می‌تونیم تصمیمات تأثیرگذاری بگیریم! اگه در یک یا چند مورد از زندگی‌تون راضی نیستین، می‌تونین تغییرات کوچکی رو مطابق با نیازهای‌تون ایجاد کنین. اگه در طول مسیر به کمک یا راهنمایی احتیاج داشتین، از درخواستش خجالت نکشین! چه یه دوست قابل اعتماد باشه، چه یکی از اعضای خانواده یا درمانگر، در موردش حرف بزنین. خودتون متوجه می‌شین!

خاطره‌نویسی

خاطره‌نویسی یکی از روش‌های مورد علاقه‌ برای کشف احساسات‌مون هست. سعی کنین دقیقاً بنویسین که چه احساسی دارین و چه چیزی این احساس رو در شما به وجود آورده! بیان احساسات بهتون نظم و ترتیب میده که بتونین احساس خوبی داشته باشین، بنابراین همه‌چیز رو با جزئیات یادداشت کنین! در ابتدا شاید مچ دست‌تون کمی درد بگیره، ولی100% ارزشش رو داره. همیشه کاری رو انجام بدین که در اون مهارت دارین. چه سرمایه‌گذاری در بازار سهام باشه، چه نقاشی‌کردن یا مهمونی گرفتن یا هرچیز دیگه‌ای، اختصاص دادن وقت بیشتر به موضوع مورد علاقه‌تون، ممکنه رضایتمندی شما رو به همراه داشته باشه. من این تجربه رو در مقطع فوق ‌لیسانس داشتم، اگرچه نوشتن به من احساس مهارت و رضایت می‌داد، اما فکر می‌کردم که مدرسه بیش از حد مشغول و خسته‌ام می‌کنه که بتونم چیزی بنویسم. من برای چندین سال احساس رضایت نداشتم و راضی نبودم، تا اینکه اخیراً خودم رو به چالش کشیدم تا به عادت نوشتن روزانه‌ام برگردم. حتی با وجود اینکه مجبور شدم فعالیت‌های دیگری مثل معاشرت و دیدوبازدید رو کم کنم تا فرصت نوشتن داشته باشم، اما تغییرات ارزشمندی نصیبم شد. نسبت به زمانی که به‌ندرت می‌نوشتم، الان احساس اعتمادبه‌نفس، آسودگی و هدفمند بودن دارم و البته که خیلی هم راضی‌ترم.

تمرین شکرگزاری

تمرین قدردانی می‌تونه بهتون کمک کنه تا راه‌هایی رو که قبلاً موجب برآورده شدن  نیازهای‌تون شده و شما رو به اهداف‌تون رسانده رو بشناسین. تغییر توجه‌تون به بخش‌های مثبت و معنادار زندگی‌تون ممکنه باعث رضایتمندی شما بشه.

شناسایی نیازها‌تون و تلاش‌ برای برآورده شدن‌شون.

معمولاً گفتنش آسان‌تر از انجام دادنشه، به خصوص اگه با محدودیت‌های مالی، سلامتی، سیاسی یا موارد دیگه‌ای روبرو هستین. حتی شناسایی دقیق نیازها‌مون ممکنه دشوار باشه. خیلی از ما نمی‌تونیم همیشه تمام نیازهای‌مون رو به‌طور کامل برآورده کنیم؛ اما خبر خوب اینه که برای احساس رضایت داشتن، لازم نیست زندگی‌مون تمام و کمال باشه. وقتی از نیازهام مطمئن نیستم، اغلب اون‌ها رو بر اساس خواسته‌هام مهندسی معکوس می‌کنم؛ برای مثال، من یه دوچرخه می‌خوام؛ پس می‌تونم بپرسم چطوری امیدوارم که دوچرخه زندگی منو بهتر کنه؟ در مورد من، دوچرخه رفت‌وآمدم رو توی شهر خیلی راحت‌تر و سریع‌تر از پیاده‌روی می‌کنه؛ به عبارتی، با دوچرخه نیازم به آزادی بیشتر برطرف میشه. حالا می‌تونم به این فکر کنم که چه تغییرات خاصی به غیر از خرید دوچرخه می‌تونم ایجاد کنم تا آزادی‌ام و احتمالاً رضایتمندی‌ام رو به حداکثر برسونم.

ارتباط با عزیزان

گذراندن زمان مفید با عزیزان، ویژگی‌های رضایتمندی یعنی ارزشمند بودن و ایمنی رو بالا می‌بره. اگه دنبال برنامه‌ریزی کردن یه فعالیت مشترک هستین، پس شاید مشوق مهارت همۀ شرکت‌کنندگان هم باشین؛ برای مثال، اگه شما و دوست‌تون هر دو در شیرینی‎پزی عالی هستین، می‌تونین یه بعدازظهر آروم و شاد رو با تکرار یه دستور پخت از یه برنامۀ آشپزی بگذرونین. این می‌تونه باعث بشه از خودتون به خاطر مهارتی که دارین احساس رضایت کنین.

محافظت از وقت‌تون

برنامه‌ریزی بیش‌ازحد و تعهد بیشتر از توان‌تون باعث نارضایتی میشه. وقتی با دستپاچگی می‌خواین فهرست کارهایی که باید انجام می‌دادین رو بررسی کنین، خب طبیعیه که احساس ارزشمندی، آرامش یا شایستگی سخت میشه. عجول بودن با دستاوردهایی چون لذت بردن و تکمیل وظایف تداخل داره و باعث میشه سطح رضایتمندی از خودتون رو پایین بیارین.

مقایسه نکردن خودتون با دیگران.

پژوهشی معروف که با موفقیت تکرار شده، نشان داد که بر خلاف تصور، دارندگان مدال برنز المپیک، نسبت به دارندگان مدال نقره از دستاوردشون خوشحال‌تر هستن. این یافته به مقایسه کردن نسبت داده شده. وقتی‌ که مدال‌آوران نقره، خودشون رو با مدال‌آوران طلا یعنی با دستاوردهای بالاتر از خودشون مقایسه می‌کنن، مدال‌آوران برنز خودشون رو با رقیبانی مقایسه می‌کنن که هیچ مدالی به دست نیاوردن؛ بنابراین، دارندگان مدال نقره احساس ناامیدی بهشون دست می‌داد؛ در حالی که اون‌هایی که مدال برنز می‌گرفتن احساس آرامش داشتن. می‌بینین که مقایسه کردن چطور باعث عدم رضایت میشه! متوجه شدم به جای صرف وقت در رسانه‌های اجتماعی، خاطره‌نویسی روزانه بهم کمک می‌کنه تا دوباره با رضایتمندی ارتباط برقرار کنم. بعد از یکی دو ساعت وقت گذاشتن برای نگارش دفترچه یادداشتم، کمتر به کارهای دیگران اهمیت می‌دم و بیشتر به این موضوع توجه می‌کنم که توی زندگی دنبال چی هستم و چی می‌خوام.

بیشتر بخوانید: 10 راهکار برتر برای غلبه بر ناامیدی

کلام آخر درباره احساس رضایت و رضایتمندی

قانع بودن و رضایتمندی عبارته از احساسی ناخودآگاه، خوشحال، ساکت و گاهی استادانه با دنیای اطراف‌تون. وقتی راضی هستین، ممکنه احساس آرامش، امنیت، شایستگی و هماهنگی با خودتون رو هم داشته باشین. برخلاف شادی، رضایت به این بستگی نداره که رویدادهای بیرونی بدون هیچ عیب‌ونقصی، درست پیش برن. این بیشتر به کیفیت روابط شما با خودتون و جهان بستگی داره. رضایتمندی می‌تونه نشان‌دهنده این باشه که ما احتیاجات‌مون رو برآورده می‌کنیم و نبود اون می‌تونه ما رو به ایجاد تغییرات وادار کنه. برخلاف خشنودی از خود، رضایتمندی وضعیت موجود ناعادلانه رو تحمل نمی‌کنه.
  برای پرورش رضایت، می‌تونیم از نقاط قوت‌مون استفاده کنیم، قدردانی رو تمرین کنیم، نیازهای‌مون رو بشناسیم و برآورده کنیم، با عزیزان‌مون در ارتباط باشیم، برای جلوگیری از تحت فشار گذاشتن خودمون و برای اینکه از پا نیفتیم، مرزهایی تعیین کنیم و هرگز خودمون رو با دیگران مقایسه نکنیم. اگرچه این تغییرات دشوار هستن، اما ممکنه همه‌شون برای احساس رضایت در شما ضروری نباشن و قطعاً نیازی هم نیست که برای پرورش رضایتمندی در زندگی‌تون، کامل و بی‌نقص باشین. این تغییرات هم فقط یه پیشنهاد هستن، در نهایت دیدگاه هر کس از رضایت متفاوته. چه زمانی بیشتر احساس رضایت می‌کنین؟ اگه بتونین اهداف و برنامه‌تون رو برای تطبیق بیشتر این لحظات تغییر بدین، به‌خوبی در راه زندگی رضایت‌بخش قدم می‌گذارید.

دیدگاه خود را ثبت نمایید.