
تجلی کوانتومی: با قدرت میدان کوانتومی، زندگیای را که دوست دارید خلق کنید
تجلی یا Manifestation چیست؟
تجلی این ایده است که ما از طریق افکار و احساساتمان میتوانیم واقعیت خود را خلق کنیم.
شاید این مفهوم را با عنوان "قانون جذب" یا فیلم معروف "راز" بشناسید. با این حال، فیلم راز بیشتر تمرکز داشت بر تجلی خواستههای مادی مانند پول، خانه و اشیای درخشان.
اما در این مقاله، قرار است نگاهی عمیقتر و جامعتر به موضوع تجلی داشته باشیم، نه فقط از منظر دستیابی به داراییهای فیزیکی، بلکه از دیدگاهی کلینگر و درونی.
در این مسیر، به رابطهی بین مکانیک کوانتومی و تجلی نیز خواهیم پرداخت، و بررسی میکنیم که چطور میتوانیم سیگنالی به قدری شفاف و هماهنگ ایجاد کنیم که وارد میدان کوانتومی شود و خواستههای ما را به شکل واقعی و فیزیکی وارد زندگیمان کند.
💬 نقلقول از ریچارد کان هنری، فیزیکدان دانشگاه جانز هاپکینز:
«جهان، مادی نیست؛ بلکه ذهنی و معنوی است. زندگی کن و لذت ببر.»
📌 حتما بخوانید: قوانین جهان هستی و معرفی 20 قانون جهان هستی؛ قانون کیهانی
در این مقاله چه چیزهایی یاد خواهید گرفت؟
- تفاوت بین واقعیت نیوتنی و واقعیت کوانتومی
- تفاوت بین تجلی نیوتنی و تجلی کوانتومی
- چگونه یک سیگنال کوانتومی شفاف، هماهنگ و مؤثر بسازیم تا زندگی دلخواه خود را خلق کنیم
فهرست مطالب این مقاله:
- تجلی چیست؟
- فیزیک نیوتنی در برابر فیزیک کوانتومی
- تجلی نیوتنی در برابر تجلی کوانتومی
- هشدارها و محدودیتهای قانون جذب
- فرآیند ۶ مرحلهای تجلی قدرتمند کوانتومی
- زندگی کردن با احساسِ «خود ایدهآل»
- سیگنالی که در حال ارسال آن هستید چیست؟
- منابع و مطالعات بیشتر
تجلی چیست؟
تجلی یعنی این باور که ما توانایی خلق واقعیتمان را از طریق افکار و احساسات خود داریم.
این مفهوم به نامهای مختلفی شناخته میشود، از جمله قانون جذب.
اگر فیلم «راز» را دیده باشید، یک نمونه معروف از بازنمایی تجلی را مشاهده کردهاید: تمرکز بر افکار مثبت، ساختن تابلوی آرزوها و تصور خواستهها.
اما «راز» این مفهوم را سادهسازی کرده و بیشتر به خواستههای مادی و دنیای سهبعدی محدود کرده است.
در این مقاله، ما قصد داریم نگاهی عمیقتر و کلنگر به تجلی داشته باشیم، نه فقط از دیدگاه مادی، بلکه از دریچهی ذهن، احساس، انرژی و فیزیک کوانتومی.
در ادامه، وارد دنیای فیزیک خواهیم شد؛ بهطور خاص مقایسهای بین فیزیک نیوتنی و فیزیک کوانتومی خواهیم داشت.
درحالیکه نظریه نسبیت اینشتین هم در این میانه قرار دارد، ما برای سادهسازی، تنها روی این دو دیدگاه تمرکز میکنیم.
مقایسهی این دو رویکرد به درک بهتر تفاوتهای عمیق بین آنها کمک میکند و به ما نشان میدهد که چگونه باید به زندگی، انرژی، ذهن و احساسات خود نگاه تازهای داشته باشیم.
📌 بیشتر بخوانید: رویا، واقعیت و ماتریکس ذهنی: چگونه از چارچوبهای ساختگی فراتر برویم؟
فیزیک نیوتنی در برابر فیزیک کوانتومی
فیزیک نیوتنی (Newtonian Physics)
فیزیک نیوتنی یا همان فیزیک کلاسیک، بر پایهی علیت بنا شده است. به این معنا که گذشته، توانایی پیشبینی آینده را به ما میدهد.
این نظریه زمانی شکل گرفت که آیزاک نیوتن، نظریهی گرانش را توسعه داد.
دیدگاه نیوتنی، نگاهی سهبعدی به جهان دارد. طول، عرض و ارتفاع. این نگرش جهان را بهعنوان یک مکان منظم و قابل اندازهگیری با قوانین قطعی میبیند.
در فیزیک نیوتنی تمرکز اصلی بر ذرات ماکروسکوپی است: اتمها، مادهی فیزیکی، چگالی.
از منظر نیوتنی، جهان همچون یک ساعت مکانیکی در حال حرکت خطی بهسوی آینده است. زمان در این مدل خطی است و واقعیت به شکل متوالی و قابل پیشبینی جلو میرود.
این دیدگاه، واقعیت را فقط در قالب مادهای که میتوان دید، لمس کرد، شنید یا اندازهگیری کرد تعریف میکند. یعنی وابسته به حواس فیزیکی انسان.
واقعیت نیوتنی
واقعیت آن چیزیست که من میتوانم ببینم، لمس کنم، بچشم، بشنوم یا حس کنم.
در این چارچوب، واقعیت فیزیکی تنها چیزیست که با حواس پنجگانه قابل درک و اندازهگیری باشد.
اما این نوع درک، محدود است و بهتبع آن، نتایج و امکانات زندگی نیز محدود خواهند بود.
📌 بیشتر بخوانید: سبک زندگی برای خروج از ماتریکس
فیزیک کوانتومی (Quantum Physics)
در حال حاضر، بیشتر فیزیکدانان نظریهی کوانتومی را معتبرترین و کاربردیترین مدل درک جهان میدانند.
در این دیدگاه، جهان نه از ماده، بلکه از انرژی ساخته شده است. اتمها یا ساختار فیزیکی ندارند، یا ساختار بسیار محدودی دارند.
فیزیک کوانتومی بهجای ذرات بزرگ، بر ذرات ریز و زیراتمی تمرکز دارد. یعنی جایی که انرژی حرف اول را میزند.
برخلاف فیزیک نیوتنی که آینده را قابل پیشبینی میداند، در فیزیک کوانتومی همه چیز در قالب «احتمالهای انرژی» وجود دارد. هر چیزی ممکن است، و این امکانها به شکل موجی از انرژی در هستی جاریاند.
📌 مطلب مرتبط: زنانگی آگاهانه چیست؟ راهنمای کامل برای بیدار کردن انرژی زنانه درون
واقعیت کوانتومی
واقعیتی چندبعدی که فراتر از ادراک حسی انسان قرار دارد.
در این دیدگاه، زمان خطی نیست. زمان مفهومیست که تنها به خاطر محدودیتهای حواس انسانی وجود دارد. از نگاه کوانتومی، ما تنها جسم نیستیم؛ بلکه «آگاهی خالص» هستیم. بخشی از کل الهی. نهچیز و همهچیز بهطور همزمان. واقعیتی نامحدود.
سادهترین تفاوت بین این دو:
- نیوتنی = خطی، مادی، محدود
- کوانتومی = کلینگر، انرژیمحور، نامحدود
در مدل نیوتنی، جهان از مادهی جامد ساخته شده است. اما مدل کوانتومی میگوید: آنچه ما بهعنوان ماده میبینیم، در سطح زیراتمی اصلاً مادی نیست، بلکه انرژیست.
پس ما انسانها نیز در اصل، موجودات انرژی هستیم، نه صرفاً جسم فیزیکی.
💡 نقلقول از دکتر بروس اچ. لیپتون:
«دیدگاه کوانتومی آشکار میسازد که جهان، مجموعهای از میدانهای انرژیِ درهمتنیده است که بهصورت شبکهای از تعاملات به هم متصلاند.»
📌 بیشتر بخوانید: قانون ارتعاش چگونه برای جذب خواستهها عمل میکند؟
تجلی نیوتنی در برابر تجلی کوانتومی
تجلی نیوتنی (Newtonian Manifestation)
تجلی نیوتنی یعنی: اقدام، اقدام، اقدام!
در این رویکرد، تمام تمرکز بر جهان فیزیکی سهبعدی است. یعنی با زور، فشار و تلاش فیزیکی میخواهیم خواستههایمان را به واقعیت تبدیل کنیم.
تجلی نیوتنی بر پایه این باور است که:
«اگر به اندازهی کافی سخت کار کنیم، رویاهایمان محقق میشوند.»
این مسیر بهشدت وابسته به کنترلگری، نفس (ego) و منابع محدود دنیای فیزیکی است. در واقع، ما فکر میکنیم که همهچیز را باید بهتنهایی انجام دهیم.
🔹 نتیجه؟ ممکن است به موفقیت برسیم، ولی بسیار خستهکننده و فرساینده خواهد بود. چون سعی داریم با منابع محدود، در دنیای مادی و چگال، خواستهای را بهزور ایجاد کنیم.
وقتی با این ذهنیت پیش برویم، دائماً در تلاشیم با اقدامهای مداوم، قطعیت ایجاد کنیم. یعنی از مسیر آشنا نمیگذریم، به فرآیند اعتماد نداریم، و پریدن بهسوی ناشناختهها برایمان دشوار است.
این نوع تجلی، سنگین و سفت است. چون فقط به جهان فیزیکی متکی است و نسبت به قدرت انرژی و ذهن، یا بیاطلاعیم یا در انکار.
📌 بیشتر بخوانید: قانون تطابق یا مکاتبات، آشنایی با قوانین مهم ذهن برای رسیدن به موفقیت
تجلی کوانتومی (Quantum Manifestation)
تجلی کوانتومی یک همکاری مشترک بین ذهن ما و میدان کوانتومی (Zero Point Field) است. یعنی خواستههایمان را با کمک انرژیهای موجود در هستی، به واقعیت تبدیل میکنیم.
در این روش، بهجای اینکه از بیرون به هدف فشار بیاوریم، از درون با خواستهمان همفرکانس میشویم. این فرکانس روشن و منسجم، در میدان کوانتومی پخش میشود و باعث «فروپاشی موجهای انرژی» و ایجاد واقعیت فیزیکی میگردد.
به قول دکتر جو دیسپنزا:
«بهجای اینکه دنبال علت و معلول باشیم، خودمان علت یک اثر میشویم.»
در تجلی کوانتومی، ما میدانیم که همراه با هوش جهانی، در حال خلق واقعیت هستیم. به فرآیند اعتماد میکنیم، خواستهمان را رها میکنیم و اجازه میدهیم که هستی در هماهنگی با ما، آن را محقق کند.
🔹 این روش سبک، روان و انعطافپذیر است. چون از فرکانسهای بالاتر و غیرمادی برای خلق در جهان فیزیکی استفاده میکنیم. در اینجا باز، متصل و همفرکانس با هستی هستیم.
📌 نمودار امواج انرژی از دکتر جو دیسپنزا میگوید:
هرچه طول موج کندتر باشد، تجربه چگالتر و محدودتر خواهد بود. تجلی کوانتومی با امواج سریعتر و کمچگالتر، تحقق مییابد.
📌 مطلب مرتبط: قانون کارما چیست؛ معنی کارما و 5 قانون کارما که باید بدونید
ملاحظات مهم دربارهی تجلی (Caveats to Manifestation)
تصمیمات پیش از تولد (Pre-Incarnation Decisions)
همهی اتفاقهایی که در زندگی تجربه میکنیم، حاصل تجلی آگاهانه یا ناخودآگاه ما نیستند. برخی وقایع، توسط روح ما پیش از تولد انتخاب شدهاند.
به عبارت دیگر، یک نقشهی کلی برای زندگی ما وجود دارد. چند رویداد کلیدی و ضروری که باید تجربه کنیم. باقی مسیر را با اراده آزاد و فرآیند تجلی میسازیم.
🔸 این موضوع اغلب نادیده گرفته شده و باعث شده برخی افراد از مفهوم قانون جذب دلزده شوند.
مثلاً اینکه به کسی بگوییم "تو خودت بیماریات را جذب کردی"، میتواند آسیبزا و بیرحمانه باشد. چنین دیدگاهی احساس ناتوانی و گناه به فرد میدهد.
اما حقیقت این است که:
ما در سطح روحی برخی تجربیات سخت را انتخاب میکنیم، چون به رشد و تکامل ما کمک میکنند.
در سطح روح، همهچیز خنثی است. نه خوب است، نه بد. آنچه برای ذهن انسانی ترسناک یا غمانگیز است، در سطح روح فقط یک تجربهی تکاملی است.
🌱 هدف نهایی روح چیست؟ تکامل.
«همانطور که الماس با فشار شکل میگیرد، روح نیز از دل سختیها رشد میکند.»
اگر همهچیز آسان باشد، رشد چندانی رخ نمیدهد.
🔑 نتیجهگیری:
اگر در زندگی با اتفاقی سخت و غیرمنطقی مواجه شدید، شاید آن تجربه بخشی از توافق روح شما قبل از تولد بوده است. شاید ذهن شما هرگز حاضر به انتخابش نباشد، اما روحتان آن را برای رشد انتخاب کرده است.
📖 در یک کتاب آمده بود که:
«روحهای زیادی در صف انتظار برای تولد در بدنهایی با معلولیت شدید هستند. چون در این تجربهها، تکامل روح بسیار عمیقتر است. نه فقط برای خود فرد، بلکه برای اطرافیان او نیز (خانواده، دوستان، معلمها و...)»
📌 بیشتر بخوانید: 7 قانون مهم جذب: رازهایی درباره قوانین قانون جذب
قراردادهای روح (Soul Contracts)
ما انسانها فقط برای رشد فردی خودمان به این دنیا نمیآییم؛ بلکه با روحهای دیگر نیز قراردادهایی داریم؛ چه اعضای خانواده، چه شریک عاطفی یا حتی کسی که فقط برای چند لحظه از کنارمان میگذرد.
گاهی یک روح تصمیم میگیرد که موقعیتی سخت یا خاص را تجربه کند، نه برای رشد خودش، بلکه برای کمک به تکامل روح دیگری که با او در تماس خواهد بود.
یکی از مثالهای معروف، نوزادانی هستند که کمی بعد از تولد از دنیا میروند. در بسیاری از موارد، این روحها قبل از تولد توافق میکنند که این تجربهی کوتاه را داشته باشند، فقط برای اینکه باعث تکامل عمیق روح پدر و مادرشان شوند. جالب اینکه همان روح ممکن است خیلی سریع به زمین بازگردد. مثلاً بهصورت فرزند دیگر همان خانواده یا کودکی در خانوادهای دیگر که بهنوعی با خانواده قبلی ارتباط خواهد داشت.
چگونه از قدرت تجلی کوانتومی استفاده کنیم؟
فرمول اصلی: نیت واضح + احساس همراستا = تجلی قدرتمند
این یعنی تجلی در بُعد پنجم. برخلاف تجلی سهبعدی که بیشتر بر کنترل و زور فیزیکی تمرکز دارد، در تجلی کوانتومی ما خالق زندگیمان هستیم، نه صرفاً بازماندهای در مسیر زندگی.
اگر افکار ما انرژی هستند، و مادهی فیزیکی هم ۹۹.۹۹۹۹٪ انرژی است، پس بهسادگی میتوانیم نتیجه بگیریم که افکار ما میتوانند به دنیای فیزیکی شکل دهند.
"سخت کار کردن مسیر رسیدن به شادی نیست. احساس خوب داشتن، مسیر اصلی است. تو از طریق ارتعاش خلق میکنی، نه فقط از طریق عمل."
— آبراهام هیکس
فرآیند ۶ مرحلهای تجلی کوانتومی
مرحله ۱: ایجاد سیگنال کوانتومی واضح
سیگنال کوانتومی، حاصل ترکیب فرکانسهای ذهن و بدن است. یعنی:
افکار (نیت، رویا، تصویرسازی ذهنی) + احساسات (احساسات بدن) = سیگنال کوانتومی ما
بهقول دکتر جو دیسپنزا:
- افکار = بار الکتریکی
- احساسات = بار مغناطیسی
یعنی: افکار ما سیگنالی الکتریکی به میدان ارسال میکنند (وضوح)، احساسات ما آن را مانند آهنربا جذب میکنند (جذب).
سیگنال ناهماهنگ (Incoherent Signal):
وقتی افکار ما با احساساتمان ناهماهنگ باشند. مثلاً رویای بزرگی در ذهن داریم اما در قلب خود را شایسته نمیدانیم. در حال ارسال سیگنال مبهمی به هستی هستیم.
🔸 نتیجه: تجلیهایی ناقص و متناقض. برخی چیزهایی که میخواهیم، بهدست میآیند، برخی نه.
مثال کاربردی:
شما آرزوی تبدیل شدن به زیستشناس دریایی معروف را دارید (افکار مثبت)، اما در ناخودآگاهتان باور دارید که لیاقت این موفقیت را ندارید (احساسات منفی). نتیجه؟ سیگنال ناهماهنگ و تجلی مبهم.
📌 مطلب مرتبط: مدیتیشن قانون جذب چیست؟ انواع مدیتیشن و انجام آن در 5 گام
سیگنال هماهنگ (Coherent Signal):
وقتی افکار و احساساتمان با هم همراستا باشند، سیگنال هماهنگ و نیرومندی به میدان کوانتومی میفرستیم.
🔹 این همان حالتیست که میدان انرژی ما کاملاً واضح و متمرکز است و باعث میشود واقعیت فیزیکی دقیقاً منطبق با خواستهمان شکل بگیرد.
نکته مهم:
سیگنال هماهنگ همیشه به معنای «مثبت بودن» نیست، بلکه به معنای وضوح کامل است. اگر همزمان افکار و احساسات ما بر ترس، کمبود یا خشم متمرکز باشند، همچنان سیگنالی هماهنگ اما منفی میفرستیم که تجلیهای ناخوشایندی به همراه دارد.
مرحله ۲: ایجاد «شتاب کوانتومی»
وقتی یک سیگنال واضح ساختیم، باید آن را بهطور مداوم حفظ کنیم. هر روز، هر هفته، هر ماه.
ایجاد و حفظ شتاب کوانتومی باعث میشود سیگنالمان در میدان کوانتومی تثبیت شود و احتمال تجلی بالاتر رود.
مرحله ۳: تجربهی «شکرگزاری کوانتومی»
شکرگزاری کوانتومی یعنی: احساسی را که قرار است بعد از تحقق خواسته داشته باشیم، الان تجربه کنیم.
در واقع، با تجربهی شکرگزاری عمیق در لحظهی حال، وابستگیمان را به نتیجهی آینده رها میکنیم. همین رهایی و رضایت درونی، میدان را همراستا میکند با آنچه میخواهیم.
برخلاف شکرگزاری سهبعدی که فقط بعد از دریافت خواسته رخ میدهد، شکرگزاری کوانتومی همین حالا اتفاق میافتد و همان احساس تجلی را در لحظهی حال ایجاد میکند.
🔑 نتیجه: میدان کوانتومی آنچه را که احساس آن را دارید، بهصورت فیزیکی برایتان بازتاب میدهد.
"وقتی در حالت شکرگزاری هستید، سیگنالی به میدان میفرستید که نشان میدهد آن رویداد قبلاً اتفاق افتاده است."
— دکتر جو دیسپنزا
📌 مطلب مرتبط: جذب شادی و خوشبختی با کتاب شکرگزاری از راندا برن
مرحله ۴: تسلیم کوانتومی
وقتی شما:
- خواستهتان را با وضوح تصویرسازی کردهاید،
- با احساس تحققیافتهی آن هماهنگ شدهاید،
- و شکرگزاری را بهگونهای انجام دادهاید که انگار خواستهتان همین حالا در واقعیت حضور دارد،
حالا زمان آن است که جزئیات را به جهان هستی (میدان کوانتومی یا شعور جهانی) بسپارید.
در این مرحله، شما فقط مسئول چه چیزی هستید، و جهان هستی مسئول چگونه.
تسلیم واقعی، نیاز به اعتماد عمیق دارد؛ اعتماد به اینکه:
- جهان سرشار از فراوانی است،
- کمکهای معنوی همیشه در دسترساند،
- و یک هوش برتر (شعور جهانی) در حال سازماندهی دقیق رویدادهاست تا خواستههای شما را به شیوهای پدید آورد که حتی خودتان نمیتوانستید تصورش را بکنید.
مرحله ۵: دسترسی به کلید کوانتومی
برای اینکه مستقیماً به میدان کوانتومی دست پیدا کنیم و نتیجهی مطلوب را در آن تثبیت کنیم، باید به حالتی مشابه با آن خواسته وارد شویم.
یعنی تا جایی با افکار و احساسات آن خواسته همفرکانس شویم که واقعاً احساس کنیم آن خواسته همین حالا در واقعیت فیزیکی محقق شده است.
برای اینکه چیزی را در جهان فیزیکی متجلی کنی، ابتدا باید خودت آن باشی.
در این حالت، شما به دنیای کوانتومی (قلمروی همهی احتمالات) دسترسی پیدا میکنید، خواستهتان را از آن انتخاب میکنید و به واقعیت فیزیکی میکشانید.
کلید کوانتومی یعنی: عبور از شرایط فعلی، عبور از عادتهای ذهنی و احساسی، و ورود به فرکانس آن چیزی که میخواهید باشید.
مثال کاربردی:
فرض کنید نگران هستید و مدام در افکار منفی غرق شدهاید. در این وضعیت، آگاهیتان از بدن، زمان و محیط جدا میشود؛ نه میدانید زمان چقدر گذشته، نه حس فیزیکی دارید، نه اطرافتان را میبینید. این «غرق شدن» در درون، دروازهای به میدان کوانتومی باز میکند.
در نتیجه، همانطور که نگرانی درونی میتواند جهانی بیرونی خلق کند، آرزوهای درونی هم میتوانند واقعی شوند.
مرحله ۶: شگفتیهای کوانتومی و هماهنگیهای الهی
راههایی که جهان برای تحقق خواستههای ما انتخاب میکند، معمولاً ما را غافلگیر میکند. بهگونهای که اگر با ذهن منطقی سهبعدیمان میخواستیم برنامهریزی کنیم، هرگز نمیتوانستیم چنین چیزی را پیشبینی کنیم.
در واقع، شما آنقدر با خواستهتان همفرکانس شدهاید، آنقدر سیگنالتان هماهنگ و شفاف است، که میدان کوانتومی شرایط لازم را بهطور هماهنگ، دقیق و همزمان، خلق میکند تا خواستهتان را به سمت شما بکشد.
زیستن در احساسِ خودِ ایدهآل
خودِ ایدهآل شما چه شکلی است؟ چه انرژیای از خودش ساطع میکند؟ چطور لباس میپوشد؟ چطور با دیگران برخورد میکند؟
آن نسخهی خاص از خودتان را با چنین وضوحی تصور کنید که در همان لحظه تبدیل به او شوید. این کار، دریچهی ورود به جهان کوانتومی را باز میکند و آن نسخه را در واقعیت فیزیکی لنگر میاندازد.
کاملاً احساس کن که آن نسخه چه احساسی دارد و همین حالا، با آن احساس زندگی کن. این همان کلید تجلی آن نسخه است. طوری رفتار کن و احساس کن که انگار هماکنون آنگونه هستی.
اگر تصور خودِ ایدهآل در لحظه سخت است...
به آینده فکر کن، مثلاً ۵ سال بعد.
خودت را تصور کن:
- از درون و بیرون چه شکلی هستی؟
- چه احساسی داری؟
- چه عادتهایی داری؟
- چطور با دنیا ارتباط داری؟
هرچه جزئیات بیشتری در این تصویرسازی باشد، فرکانس ارسالی شما به میدان کوانتومی دقیقتر و قویتر خواهد بود.
"میدان کوانتومی به چیزی که میخواهیم پاسخ نمیدهد؛ به چیزی که هستیم پاسخ میدهد."
— دکتر جو دیسپنزا
چه سیگنالی به جهان ارسال میکنید؟
برای یک لحظه مکث کنید و به این فکر کنید که در حال حاضر چه سیگنالی به میدان کوانتومی ارسال میکنید.
- بیش از همه به چه خواستهها، رویاها و اهدافی فکر میکنید؟
- چه احساسی نسبت به این خواستهها و همچنین نسبت به خودتان دارید؟
- اغلب دربارهی چه چیزهایی خیالپردازی میکنید؟
- و معمولاً در طول روز، چه احساسی دارید؟
اکنون از خودتان بپرسید:
- آیا سیگنال کنونی شما با نسخه ایدهآلی که چند لحظه پیش تجسم کردید، هماهنگ است؟
- آیا این سیگنال، منسجم است؟ یعنی آیا خواستهها و احساساتتان با هم همفرکانس هستند؟
- یا این سیگنال نامنسجم است؟ یعنی خواستهها و احساساتی که در بدنتان جریان دارند در حال کشمکش و تضاد با یکدیگرند؟
اگر سیگنال شما نامنسجم است، زمان آن رسیده که به این فکر کنید:
چه چیزی را باید تغییر دهم؛ افکارم یا احساساتم؟
تا بتوانم یک سیگنال کوانتومی منسجم و هماهنگ با نسخهی ایدهآل خودم ایجاد کنم.
دیدگاه خود را ثبت نمایید.