چرا همیشه پارتنر سمی جذب می کنم؟
اگر احساس میکنید که مثل یک آهنربا برای روابط سمی هستید، این مقاله برای شماست.
آیا تا به حال احساس کردهاید که مدام همان اشتباهات را در رابطههای عاشقانه تکرار میکنید؟ به خودتان میگویید که دیگر علائم هشداردهنده را نادیده نخواهید گرفت، دیگر کمتر از چیزی که لیاقتش را دارید قبول نمیکنید، و دیگر در رابطههایی که به شما خدمتی نمیکنند باقی نمیمانید. اما با این حال، به نظر میرسد که هر بار که با فرد جدیدی وارد رابطه میشوید، همین چرخه تکرار میشود. آیا عشق شما نفرین شده است؟ آیا محکوم به تجربه رابطههای سمی هستید؟
حقیقت ناخوشایند این است: گاهی اوقات شما به رابطههای مضر جذب میشوید. تلههای روانی را با امنیت اشتباه میگیرید، به علائم هشداردهنده نگاه میکنید و تنها رنگ سبز میبینید. اما شما میتوانید این رفتارهای سمی را متوقف کرده و آگاهانه روابط سالم را انتخاب کنید. راهنمای زیر به شما نشان میدهد که چگونه این کار را انجام دهید.
تعریف پارتنر یا شریک سمی
قبل از اینکه بفهمیم چگونه میتوان از یک رابطه سمی رهایی یافت، بیایید درباره اینکه یک رابطه سمی واقعاً چیست صحبت کنیم. امروزه همه، شریک قبلی خود را سمی یا خودشیفته مینامند، اما هر شریک دشواری لزوماً در این دستهبندی قرار نمیگیرد. هر رابطهای بالا و پایینها و مشکلات سختی دارد که باید بر آنها غلبه کرد.
بیشتر بخوانید: چرا یک رابطه شکست می خورد؟
سمی بودن واقعی به صورت الگوهای مداوم ظاهر میشود که حس کم بودن به شما می دهد، به شمابی احترامی میکند و شما را از مرکز توجه رابطه خارج میسازد.
نشانه های آشکار و پنهان
- بی احترامی: وقتی احساسات خود را بیان میکنید یا دیدگاه متفاوتی ارائه میدهید، آنها نظرات شما را نادیده میگیرند. احساسات و افکار شما به اندازه احساسات و افکار آنها مهم نیست. اگر در این شرایط هستید و نمیدانید چه واکنشی نشان دهید این مقاله مناسب شماست : وقتی شریک زندگیتان بی احترامی میکند.
- عدم بلوغ عاطفی: آنها میبینند که ناراحت هستید، اما چیزی که اهمیت دارد خودشان هستند. احساسات آنها، نیازهایشان، و اینکه چقدر حق با آنهاست.
- خودخواهی: هیچ رابطه متقابلی وجود ندارد. شما میدهید و آنها میگیرند. آنها به آنچه در دنیای درونی شما میگذرد کنجکاو نیستند. چیزی که اهمیت دارد، برداشت آنها از رابطه است.
- سرزنش کردن: آنها شما را برای اعمال خودشان سرزنش میکنند: «تو باعث شدی این کار را کنم! تو منو دیوونه کردی! مشکل من نیستم، تویی!» ممکن است دیدگاه شما را برای به دست آوردن کنترل دستکاری کنند و برای رفتارشان بهانه بیاورند.
- عدم مسئولیتپذیری: تقصیر آنها نیست، تقصیر شماست. از شما انتظار دارند که بیپایان اشتباهاتشان را ببخشید، اما به ندرت طرف شما را در نظر میگیرند. آنها قربانی هستند، نه شما.
- مشکلات اعتماد: به شما اعتماد ندارند، حتی اگر هیچ دلیلی برای بیاعتمادی نداده باشید. بدتر از آن، نمیتوانند گذشته را ببخشند و کینههای قدیمی را نگه میدارند.
- عدم حمایت: وقتی مسائل احساسی خود را مطرح میکنید، احساس حمایت واقعی نمیکنید. در عوض، پس از برخی گفتگوها احساس میکنید که درک نشدهاید، تحقیر شدهاید، ناامید هستید، کفایت ندارید و از رابطه جدا شدهاید.
- ارتباط سمی: ارتباط مملو از فرضیات، ذهنخوانی، حالت دفاعی، انتقاد، دعواهای ناعادلانه و انرژی خصمانه است. بسیاری از مسائل حل نشده زیر فرش میروند و شما مجبور میشوید برای جلوگیری از درگیری روی تخممرغ راه بروید.
- اعتماد به نفس پایین: مرزهای شما زیر پا گذاشته میشوند، حس خودتان کاهش مییابد و احساس عدم کفایت و بیارزشی را تقویت میکند. دیگر در تصمیمگیری احساس اطمینان نمیکنید و شروع به شک کردن در قضاوت خود میکنید.
عدم اعتماد در روابط چه مشکلاتی به بار میاورد ؟ مطالعه کنید .
چرا عزت نفس بالا داشتن مهم است ؟ خواندن این مطلب میتواند به شما کمک کند.
لحظات خوب و گیجکننده: نکته گیجکننده این است که هنوز لحظات خوبی وجود دارد. به همین دلیل میمانید. لحظاتی را به یاد میآورید که همه چیز عالی به نظر میرسید و میتوانید حس کنید که چقدر به شما اهمیت میدهند.
اما قبول کردن یک رابطه که اینقدر به شما استرس وارد میکند، شما را از شهودتان جدا میکند.
این عدم هماهنگی با خودتان باعث میشود که ارزش خود را فراموش کنید و مانع ترک یک وضعیت ناسالم شود.
بیشتر بخوانید: چگونه یک رابطه سمی را در 6 مرحله ترک کنیم؟
الگوهای تکرارشونده و عوامل موثر بر انتخاب شریک
سالها گذشت تا متوجه شدم به سمت روابطی از نوع مرموز و بدون دسترس عاطفی کشیده میشوم. مهم نیست که چقدر متفاوت به نظر می رسیدند، پویایی یکسان بود: آنها خودخواه، سرزنشگر، غیرقابل اعتماد و اغلب بیش از حد تحت تأثیر احساسات خود بودند و نیازهای من را برآورده نمی کردند. این یک الگوی ناکارآمد ایجاد کرد که در هر رابطه تکرار می شد.
اکنون می توانم ببینم که این ریشه در مفهومی فرویدی به نام اجبار تکرار دارد. کشش ناخودآگاه برای تکرار الگوهای گذشته ما در تلاش برای التیام و "تسلط بر" تروما، حتی زمانی که آسیب بیشتری به بار آورد. زمانی که ما نمی توانیم ناخودآگاه را آگاه کنیم، در نهایت آن چرخه را بارها و بارها تداوم می دهیم. من در تعقیب نسخه هایی از پدرم که از نظر عاطفی در دسترس نبود، بودم، که هرگز نتوانست نیازهای مادرم را برآورده کند.
فکر میکردم شرکای گذشتهام همدلتر و آسیبپذیرتر از آنها بودند. در پاسخ به خود جذبی آنها، متوجه شدم که خودم را کوچکتر می کنم و وانمود می کنم که نیازی ندارم. درست مثل مادرم که سالها با پدرم همین کار را انجام داد. آن آسیب گذشته شخصیتی بیش از حد مستقل ایجاد کرد و مرا در یک چرخه ناامیدی گرفتار نگه داشت.
سبک های دلبستگی نیز مهم هستند.
سبک های دلبستگی نقش زیادی در این امر ایفا کردند. با سبک دلبستگی مضطرب، جذب شرکای اجتنابی شدم که به اندازه کافی فاصله داشتند تا مرا درگیر نگه دارند. این یک دستور العمل برای بی ثباتی بود. اما احساس آشنا بودن داشتم چون این تنها چیزی بود که می دانستم.
پس از همه، ما آنچه را که می دانیم دوست داریم.
مطالعه این مقاله برای شما مفید است :"چرا همیشه احساس تنهایی میکنیم؟"
روانشناسی آن را اثر مواجهه صرف یا سوگیری آشنایی می نامد، اکتشافی که در آن آشنایی باعث ایجاد جذابیت می شود و ما گزینه های آشنا را به گزینه های ناآشنا ترجیح می دهیم.
شناسایی صفات مشترک در بین شرکای گذشته
شروع به جستجوی الگوهایی در تاریخچه دوستیابی خود کنید. این تمرین به شما کمک می کند هر موضوع و رفتار تکراری را کشف کنید. در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید:
- سراغ چه نوع افرادی می روید؟
- چگونه تصویر «نوع» شما را به نوع خاصی از افراد محدود می کند که ممکن است قادر به صمیمیت عمیق نباشند؟
- آیا ویژگی هایی (همدلی، صبر، آسیب پذیری و غیره) وجود دارد که ممکن است ناخواسته روابط سمی را جذب کند؟
- این روابط معمولاً چگونه به پایان می رسد؟
- آیا عوامل مشترکی در جدایی وجود دارد؟
- رفتارها یا سخنان شرکای سابقتان در مورد خودتان چه چیزی به شما گفته است؟
- چه احساسی با آنچه در دوران کودکی خود تجربه کرده اید آشنا است؟
- شرکای شما چه داستانی در مورد خودتان برای شما تعریف می کنند؟
- آیا رفتارهای ناسالم را پذیرفتید؟ اگر چنین است، آنها چه بودند؟
- آیا خودتان را به دنبال عشق از همین نوع افراد می بینید؟
پیشنهاد ما به شما مطالعه این مقاله است : نشانه رابطه ناسالم
اکنون، در مورد افراد خاصی که جذب آنها شده اید، مجله بنویسید:
- چه ویژگی هایی مشترک داشتند؟
- آیا فقدان مداوم برخی از ویژگی های مهم مورد نیاز شما وجود داشت؛ در دسترس بودن عاطفی، همدلی، آگاهی؟
- چرا رابطه را با وجود نداشتن ارزش های اصلی پذیرفتید؟
- آیا تا به حال احساس کرده اید که برای چیزهای خاصی مانند احترام یا تعهد "بیش از حد" می خواهید؟
- آیا متوجه شدید که به دلیل آنچه امیدوارید که آنها به شما بدهند، در مورد نیازها و ارزش های خود برای ادامه رابطه به خطر افتاده اید؟
شناخت این الگوها می تواند به شما کمک کند در آینده جذب شرکای سمی نشوید.
چگونه از لحاظ احساسات در دسترس باشیم ؟ خواندن این مقاله به شما کمک میکند.
راهبردهای شناخت و تغییر الگوهای مضر
پس از شناخت الگوهای مضر، گام بعدی این است که یاد بگیرید چگونه به شهود خود اعتماد کنید. در یک رابطه سمی، در اوایل ممکن است فکر کنید: چیزی اشتباه است. من مطمئن نیستم که آیا این شخص برای من خوب نیست. من احساس نمی کنم می توانم خودم در کنار آنها باشم. به جای اینکه غرایز خود را نادیده بگیرید زیرا از پتانسیل عشق آنها هیجان زده شده اید، به این توجه کنید که آن صدا از کجا می آید.
روش دیگر این است که خارج از نوع معمول خود قرار بگذارید. گسترش فیلترهای سطحی دوستیابی گذشته (قد، سن، پیشینه، جذابیت فوری) ممکن است مفید باشد تا بتوانید پرچم های سبز مانند مهربانی، درک، صداقت و ثبات را در اولویت قرار دهید. وقتی قبل از جدیتر کردن مسائل به دنبال سیگنالهای سالم، بالغ و خودآگاه باشید، در نهایت به روابط سالمتری خواهید رسید. موارد غیر قابل مذاکره خود را در آغوش بگیرید و هرگونه ارتباطی را که اساساً نمی تواند آن ویژگی ها را از ابتدا ارائه دهد، رها کنید.
از کجا بفهمیم واقعا عاشق شدیم ؟ مطالعه این مطلب برای شما جالب است.
در نهایت، آشکارا با عزیزان مورد اعتماد به اشتراک بگذارید. جستوجوی دیدگاه آنها در حین قرار ملاقات میتواند به شما بگوید که آنها متوجه چه چیزی شدهاند، بنابراین شما روی زمین باقی میمانید. همانطور که قرار می گذارید، تعیین مرزها را تمرین کنید و عادت به یادداشت کردن برای ردیابی الگوها و مشاهده دقیق شرکای خود داشته باشید.
اهمیت خودآگاهی
در نهایت زمانی که در سمی ترین رابطه زندگی ام قرار گرفتم با داستان خودم روبرو شدم. این بزرگترین زنگ بیداری بود. متوجه شدم که نمیتوانم به تلاش برای نوشتن یک اثر جدید با خوشحالی با همان شخصیتهای ناکارآمد ادامه دهم. من تمام تلاشم را کردم تا نیازهایم را از مردانی که در وهله اول قادر به ارائه آن به من نبودند برآورده کنم.
با تو شروع می شود.
مسئولیت پذیری در مورد انتخاب های تان احساس آزادی می خواهد. وقتی متوجه می شوید که یک شرکت کننده منفعل در روابط خود نیستید، راحت می توانید چرخه را بشکنید. شما همچنین مخرج مشترک هستید. با شناخت نقش خود در الگوها، کنترل را پس می گیرید. این سطح از آگاهی به شما امکان می دهد تصمیماتی بگیرید که در خدمت رفاه شما هستند.
به یاد داشته باشید، خودآگاهی ارزشمند است، اما شفقت به خود نیز ارزشمند است. ممکن است تمایل داشته باشید که خودتان را به خاطر وارد شدن به روابط دردناک سرزنش کنید. خودتان را ببخشید که علائم را از دست داده اید و بیشتر از آنچه باید در اطراف خود مانده اید. شما نمی توانید آنچه را که قبلاً اتفاق افتاده تغییر دهید، اما می توانید با سپاسگزاری تغییراتی را که اکنون ایجاد می کنید تأیید کنید. با حرکت رو به جلو، می توانید با دانستن اینکه از روابط سالم تری استقبال خواهید کرد، مطمئن باشید.
پیدا کردن پشتیبانی مناسب می تواند کلیدی باشد. یک درمانگر متخصص در عزت نفس، پویایی رابطه، یا سبک های دلبستگی می تواند متحدی برای یافتن وضوح، پردازش تجربیات رابطه شما و راهنمایی شما در هر مرحله از سفرتان باشد.
یادداشتی از منوباز
هیچ کس به یک رابطه سمی ختم نمی شود زیرا ما فعالانه آن را انتخاب می کنیم. همه ما تمام تلاش خود را می کنیم و گاهی اوقات بارها و نقاط کوری داریم که سر راهمان قرار می گیرد.
هر رابطهای، دیگر چقدر دردناک نیست، میتواند چیزهای اساسی در مورد اینکه چه کسی هستیم به ما بیاموزد. این تجربیات سمی عشقی را که ما سزاوار آن هستیم تعریف نمی کنند. اکس های سمی هرگز بازتابی از ارزش شما نیستند. آنها فقط آینه هایی هستند که بخش هایی از وجود شما را که در جستجوی شفا هستند نشان می دهند. همانطور که با یک طرز فکر جدید دوستیابی هماهنگ می شوید، روابطی را جذب خواهید کرد که رشد محور، متقابل و محترمانه هستند.
بیشتر بخوانید: رها کردن رابطه ای که شما را تحت فشار قرار می دهد.
دیدگاه خود را ثبت نمایید.