چگونه در رابطه خود مرزهای عاطفی ایجاد کنید؟
نمونه هایی از مرزهای عاطفی برای ایجاد در روابط تان
مرزهای عاطفی محدودیت هایی هستند که شما برای انرژی و احساساتی که در یک رابطه می دهید و دریافت می کنید ایجاد می کنید. آنها می توانند برای روابط عاشقانه و همچنین روابط افلاطونی، خانوادگی و مبتنی بر کار اعمال شوند.
مرزهای عاطفی با محافظت از وضعیت عاطفی شما و اطمینان از اینکه احساس امنیت می کنید، مرتبط است.
ایجاد این مرزها می تواند به رفاه عاطفی شما کمک کند و به ارتباطات سالم تری با افراد زندگی تان منجر شود (یا نشان دهد که برخی از آنها نباید وجود داشته باشند). ایجاد و رعایت این محدودیتها زمانی که پیشفرض شما نیازهای دیگران را مقدم بر خود قرار میدهد، بسیار مهمتر میشود.
اگر نمی دانید که چه مرزها و چارچوب های احساسی باید داشته باشید یا اینکه چگونه آنها را با شخص دیگری در میان بگذارید، اشکالی ندارد. اینجا در مورد ایجاد و حفظ مرزهای احساسی باهم یاد می گیریم.
نمونه هایی از مرزهای عاطفی در روابط
مرزهای عاطفی برای هر فردی متفاوت است. آنها از کوچک تا بسیار مهم متفاوت هستند، اما، صرف نظر از اندازه، همیشه باید نشان دهنده و محافظت از آنچه شما در یک رابطه نیاز دارید، باشند. در اینجا نمونه هایی از مرزهای عاطفی وجود دارد که ممکن است بخواهید در روابط خود اتخاذ کنید:
- احساسات آنها را به خود نگیرید: اگر شریک زندگی شما عصبانی است، باید قبول کنید که این احساسات منفی ربطی به شما ندارد. زیرا قبول این احساسات منفی برای شما خسته کننده و نا امید کننده است و باعث ناراحتی شما می شود، پس نپذیرید.
- نیازهای خود را در اولویت قرار دهید: قرار دادن نیازهای خود به طور کلی و مسئولیت شخصی برای برآوردن آنها مرز خوبی است. این بدان معنا نیست که شما باید خودخواه باشید یا دائماً شریک زندگی خود را ناراحت کنید، بلکه به شما این امکان را می دهد که از خود مراقبت کنید و زمانی که با او هستید بیشتر حضور داشته باشید و منظم باشید.
- مسئول احساسات آنها نیستید: اطمینان از اینکه شخص دیگری همیشه خوشحال است، در اختیار شما نیست. این مرز احساسی مهم میتواند شبیه تلاش برای عدم احساس مسئولیت در رفع احساسات منفی افراد باشد. همچنین می تواند به خلاص شدن از این توقع کمک کند که به طور کامل تمام نیازهای عاطفی آنها را برآورده کنید.
- در مورد تعهد زمانی خود شفاف باشید: رابطه شما بخش بزرگی از زندگی شما خواهد بود، اما تمام زندگی شما نیست، به خصوص زمانی که تازه شروع شده است. محدودیتهایی را برای مدت زمانی که میتوانید به شریک زندگی خود اختصاص دهید، تعیین کنید.
- استقلال خود را حفظ کنید: این "به طور ایده آل به هر دو طرف اجازه می دهد تا از یکدیگر حمایت کنند و در عین حال احساس خود را حفظ کنند."
- زندگی خود را داشته باشید: ممکن است بخواهید کارهایی را که از انجام آنها لذت می برید، دور از رابطه خود حفظ کنید یا به آنها برگردید، مانند شرکت در کلاس هنر یا پیاده روی طولانی. این می تواند به شما کمک کند تا احساس خود را در شراکت خود حفظ کنید.
- همه چیز آنها نباشید: شما نمی توانید فردی باشید که همیشه آنها را نجات می دهد. «این غیرواقعی است که از یک شریک انتظار داشته باشیم هر نیازی را برآورده کند، سودمند نیست که بخواهیم شادی شان را برای شما کنار بگذارند یا به خودتان اجازه دهید همین کار را انجام دهید.
- توقعات خود را در مورد ارتباط تنظیم کنید: این می تواند هر چیزی باشد، از اینکه از طرف مقابل بخواهید وقتی مشروب می نوشد با شما تماس نگیرد و به او بگویید که اگر مشروب می نوشید درگیر مکالمه نخواهید شد، تا ترجیح دادن پیامک به تماس در حین کار و اجازه دادن به او. بدانید که در محل کار به تماس ها پاسخ نمی دهید اما ممکن است بتوانید به پیامک ها پاسخ دهید.
پیامدهای نداشتن مرزهای عاطفی
وقتی از مرزهای عاطفی چشم پوشی می کنید، خطر پذیرفتن مسئولیت احساسات منفی شریک زندگی یا حتی جذب خود احساسات وجود دارد. اگر شریک زندگی شما روز سختی در محل کار دارد و با خلق و خوی وحشتناکی به خانه می آید، لازم نیست روحیه شما هم بد باشد. میتوانید روز خود را ادامه دهید و در عین حال به آنها اجازه دهید احساسات خود را احساس کرده و ابراز کنند، بدون اینکه شما نیز تحت تاثیر آن احساسات قرار بگیرید. "این یک مرز احساسی است."
اگر شروع به پذیرش احساسات منفی شخص دیگری کنید، ممکن است بی جهت عصبانی یا ناراحت شوید و در نتیجه ارتباط خود را با احساسات واقعی خود قطع کنید. شما می توانید از احساسات شریک زندگی خود حمایت کنید و آن ها را درک کنید.
مرزهای عاطفی همچنین به حفظ فضایی که شما پایان می دهید و شریک زندگی تان شروع می کند، کمک می کند. بدون مرز در یک رابطه، برخی از زوجها ممکن است رفتارهای ناسازگاری مانند درهمتنیدگی، هموابستگی، فرسودگی عاطفی و حتی افزایش تعارض و خشم داشته باشند. فدا کردن خود برای رابطه ممکن است برای مدت کوتاهی موثر باشد، اما در نهایت، این پایدار نیست و واقعاً در طول زمان به نفع رابطه نیست.
بدون مرزهای عاطفی، ممکن است متوجه شوید که زمان و انرژی بیشتری را بیش از آنچه دوست دارید برای رابطه صرف می کنید.
بیشتر بخوانید: احساس همدلی و 11 نشانه مهم آن
چرا ایجاد مرز برای من دشوار است؟
در برخی موارد، فرد مرزهای عاطفی را صرفاً به این دلیل ایجاد نمی کند که تشخیص نداده است که به آن نیاز دارد. اگر عادت دارید احساسات اطرافیانتان را به عهده بگیرید یا رفاه خود را به خاطر دیگران قربانی کنید، درک اهمیت مرزها دشوار است. ممکن است نیاز به «رفع» هر چیزی که شریک زندگیتان را آزار میدهد، پیدا کنید، که میتواند منجر به، به خطر انداختن رفاه شما و نادیده گرفتن علائم برای ایجاد محدودیتها شود.
با این حال، حتی اگر می دانید که باید مرزهای احساسی داشته باشید، به این معنی نیست که ایجاد آنها آسان است. شکستن الگوهای رفتاری ناسالم که می تواند ناشی از حمایت از شریک زندگی شما باشد، علیرغم تأثیری که بر شما می گذارد، می تواند چالش برانگیز باشد. مسائلی مانند ترس از رها شدن، سبک های دلبستگی ناایمن و عزت نفس پایین می توانند موانع بیشتری ایجاد کنند.
مبارزه برای ایجاد مرزهای عاطفی نیز می تواند از ترس ناراحت کردن شریک زندگی شما ناشی شود. ترس از قضاوت یا طرد شدن میتواند بیان نیازهای آنها را سخت کند. در حالی که یک رابطه سالم می تواند مرزهای عاطفی را کنترل کند، ممکن است همچنان خطری برای مطرح کردن گفتگو باشد.
چگونه در مورد مرزهای عاطفی خود صحبت کنید.
مطرح کردن موضوع مرزهای عاطفی می تواند استرس زا باشد. در اینجا چند نکته در مورد چگونگی آماده سازی خود برای موفقیت در این راه آورده شده است.
انتخاب زمان مناسب برای هر دوی شما
این مکالمه مهم است و اگر هر دو نفر در دسترس باشند و ذهنیت درستی برای صحبت کردن داشته باشند، شانس موفقیت بیشتری دارد. برای تعیین اینکه آیا هر دو در فضایی هستید که میتوانید در مورد این مسائل صحبت کنید و اینکه محیط شما آرام و عاری از حواسپرتی است، وارد شوید.
به یاد داشته باشید که این فرصتی است برای شریک زندگی شما تا مرزهای عاطفی خود را بیان کند و باید مطمئن شوید که به او فضایی برای بیان آنها بدهید.
از زبان "من" استفاده کنید.
به جای اینکه به طرف مقابل بگویید که چگونه باید تغییر کند، از زبان متمرکز "من" استفاده کنید تا توضیح دهید که تغییر شرایط چگونه ممکن است باعث شود در رابطه احساس راحتی و خوشحالی بیشتری داشته باشید. این کار را با تمرکز بر آنچه نیاز دارید و توانایی ارائه آن را ندارید، انجام دهید و به طرف مقابل اجازه دهید سوال بپرسد یا احساسات خود را در مورد مرز بیان کند.
محکم باش!
سازش بخش مهمی از هر رابطه است، اما نه اگر به معنای ایجاد مرزهایی باشد که آرامش و جدایی را برای شما فراهم نکند. برای اطمینان از اینکه این موضوع را از مرزهای خود خارج میکنید، مطمئن شوید که "آنچه را که نیاز دارید به روشی واضح و مستقیم بخواهید".
در صورت لزوم دوباره گفتگو کنید.
این یک چیز است که اگر کسی به طور کلی مرزهای شما را نادیده می گیرد، اما اگر چند بار تغییر کند یا به طور تصادفی از آنها فراتر رود، شایسته است دوباره به صراحت صحبت کنید. تعیین و اعمال مرزهای عاطفی می تواند یک فرآیند مداوم باشد که نیاز به صبر و درک زیادی از طرفین دارد.
چگونه بفهمم که مرزهای احساسی من واقع بینانه است؟
یک مثال از حد معقول این است که از شریک زندگی خود بخواهید در زمان کار با شما تماس نگیرد و یا اینکه طبیعی است اگر در هنگام کار نتوانید سریعا پاسخگو باشید، به جای تماس با شما در محل کار، پیامک دهد، مگر اینکه شرایط اضطراری وجود داشته باشد.
یک مرز نامعقول این است که به همسرتان بگویید هرگز با او تماس یا پیامک نخواهید داشت و از او بخواهید که همیشه ابتدا با شما تماس بگیرد. اما، فضای زیادی بین مرزهای سریع و ساده و مرزهایی که از خط قرمز را رد می کنند وجود دارد.
تعیین اینکه آیا آنها واقعبین هستند، از فردی به فرد دیگر متفاوت است. همه ما ظرفیتهای متفاوتی برای حمایت عاطفی داریم، بنابراین احساس اینکه چه چیزی برای شما احساس امنیت دارد و یافتن راهی سالم برای برقراری ارتباط در زمانهای تعیین مرز میتواند واقعاً در این فرآیند مهم باشد.
ممکن است مفید باشد که با یک درمانگر رابطه، به تنهایی یا همراه با شریک زندگی خود صحبت کنید تا تعیین کنید که چه مرزهایی واقع بینانه هستند و آیا با روابط فعلی شما مطابقت دارند یا خیر.
اگر کسی به مرزهای شما احترام نمی گذارد چه باید کرد؟
نحوه برخورد با کسی که به مرزهای شما احترام نمی گذارد، بر اساس نحوه بی احترامی آنها به مرزهای شما و تعداد دفعات آن متفاوت است. هیچ کس کامل نیست، ممکن است شخصی به طور تصادفی یا به این دلیل که مطمئن نیست در کجا قرار دارد از محدودیت های شما فراتر رود. اگر کاری که انجام می دهند اشتباه به نظر می رسد، در مورد آن با آنها صریح صحبت کنید.
وقتی مرزهای خود را مجدداً مشخص می کنید، با شریک زندگی خود کنجکاو و همدل باشید و به او فضایی بدهید تا احساسات خود را در مورد هرگونه تغییر در پویایی رابطه شما بیان کند. در حالی که مجبور نیستید به طور مرتب شریکی را که چرا یک مرز مهم است توجیه یا متقاعد کنید، ارزش آن را دارد که وقت بگذارید و توضیح دهید که چرا آنها برای شما اهمیت دارند.
اگر طرف مقابل به طور منظم و هدفمند مرزهای شما را نادیده می گیرد یا آن را نادیده می گیرد، این داستان متفاوت است. اگر الگوی بی احترامی به مرزها ظاهر شد، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که در رابطه با شریک زندگی خود به دنبال چه چیزی هستید و ارزیابی کنید که آیا آنها قادر به رعایت مرزهای شما و همسو با نیازهای شما هستند یا خیر.
این سیاه و سفید نیست و از فردی به فرد دیگر بر اساس تجربیاتی که داشته اند متفاوت است، اما در نهایت به احساس امنیت و حمایت در روابط مربوط می شود.
دیدگاه خود را ثبت نمایید.